چگونگی انفجار حرم امام رضا بدست باند سعید امامی در واجا

گویا نیوز - وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران در دهه دوم انقلاب از يك جو كاملا خفقان و ديكتاتورمآبانه اي برخوردار بود. در صدر اين حاكميت، هاشمي رفسنجاني بوسيله نماينده حلقه بگوشش علي فلاحيان چندين روش را دنبال ميكردند كه يكي از اين روشها استفاده از نقطه ضعفهاي اپوزيسيون براي پيشبرد اهداف نظام بود.

و در اين راستا میتوان به مهره های کلیدی واجا ( در دوران وزارت علی فلاحیان ) به شرح زیر اشاره کرد :
سعيد امامي - محمد رِفوف - حاج علي آقا محمدي - مصطفي پورقناد - مجيد اميني ( حسين موحديان ) - محمد رضا ايرواني (تقوي ) رييس فعلي اداره15- علي هاشمي (هاشم ) معاون آن زمان سعيد امامي و رييس فعلي مبارزه با مواد مخدر از طرف رييس جمهور خاتمي - موسوي ( مصطفي كاظمي) - صادق (مهرداد عاليخاني ) كه اين دو متهمين در قتلهاي زنجيره اي هستند و حامد رييس فعلي اداره 14 ضد جاسوسي بهمراه محسني و جعفري كه اين دو تن هم از قاتلين قتلهاي زنجيره اي هستند و در نهايت مسئول عملياتهاي داخلي اكبر خوش كوشك ، كه بيشترين سهم را در قتل عام مردم بيگناه داخل كشور از قبيل تمامي انفجارهاي سراسري در سيستان و بلوچستان ترور و حذف فيزيكي مخالفان و ترور به عهده داشته اند .

غرض از اين گشايش افشاي ماهيت اين عوامل و چگونگي عملكردشان است و اميدوارم بتوانم پرده از اين راز مهم بردارم چون اين افراد كه در بالا نام بردم كساني هستند كه در آن برهه از زمان بدليل شيرينكاريهايشان مورد توجه خاص فلاحيان بودند ولي در كنار اين نامها دهها نام ديگر هست كه هر كدام در زمان خودشان بنحوي خون انسانهاي بيگناه را براي دريافت پاداش از خامنه اي و رفسنجاني بر زمين ريخته اند ولي غرض از بردن اين نامها رسيدن به نتيجه در خصوص انفجار روز عاشورا در سال 1373 است كه اين انفجار به دو دليل انجام شد.

اول ضربه به بقاياي سازمان مجاهدين در درون ايران و بد نام كردن آنان در عرصه بين المللي و در نهايت مورد تعقيب قرار دادن و توجيه كردن عمليات ترور افراد اين سازمان و دوم ايجاد شكاف بين اهل تسنن در سيستان و بلوچستان و قطع نمودن رابطه آنان با عربستان سعودي كه در اين راستا اين طرح انفجار پس از كارشناسي و تخمين سود و زيانش به حضور رفسنجاني و خامنه اي ارائه شد و در اسفند 1372 مورد تائيد آنان قرار گرفت و پس از آن اداره ضد جاسوسي به همراه اداره امنيت كل و بخش التقاط ( بخشي كه مستقيم بر روي سازمان مجاهدين كار ميكرد به نمايندگي رئوف و در بخش عملياتي اين قسمت حاج علي آقا محمدي كه اهل همدان است و معاون فعلي صدا و سيما و مصطفي پورقناد رهبر اداره ترور ايران ملقب به اداره 43 اين طرح را بدست گرفتند و محمد ايرواني رييس وقت آن زمان اداره جمع آوري خارجي قسمت عمده اين طرح را در وزارت خارجه همگام با علي اكبر ولايتي بدست گرفتند.

در اولين روز محرم سال 1373 ساعت 30/9 صبح بعد از اينكه در مركز كاريم در وزارت اطلاعات حاضر شدم طبق قرار قبلي بهمراه احمد شيخا (سيد احمد سر بازجوي وزارت اطلاعات ) به خانه امنيتي واقع در خيابان بني هاشم رفتيم كه در شرق وزارت اطلاعات است. يكي از رشته هاي فعاليت من در وزارت اطلاعات كار با دستگاه مغناطيسي دروغ سنج بود كه در كيسهايي كه فوق سري قلمداد ميشد بنده اين كار را انجام ميدادم و آن روز بهمراه سيد احمد به آن خانه رفتيم در دور تا دور آن خانه بر روي ديوار ايرانيت زرد كشيده اند و در طبقه همكف كه از سطح حياط كمي بالاتر است يك خانواده بشكل عادي زندگي ميكنند كه به داخل حياط كه محل ورود بازجويان و خودرو حامل زندانيان است عبور و مرور ندارند .. با ايشان داخل دفتر ي شديم كه در زير زمين تعبيه شده كه دو دفتر 14 متري و 4 سلول انفرادي 110 در 180 سانتي متري و دو اتاق شكنجه كه يكي مربوط به شكنجه الكتريكي در داخل حوضچه آب است وديگري شكنجه خشك و بسياري از آلات و ابزار تكنيكي شكنجه و دو يخچال سردخانه اي براي نگهداري اجساد احتمالي كه در زير شكنجه جان ميدهند. تمامي اينها خصوصيات اين مكان فوق سري است كه بيشتر كارمندان وزارت اطلاعات و يا جاسوسان در رده بالا و يا آدمهاي ربوده شده از خارج از کشور را براي اقرار گيري به آن مكان ميبرند و در اصل محل اصلي كار جواد آزاده و احمد شيخا و يكي از دفاتري كه مخصوص سعيد امامي بوده و در نصف طبقه بالا اتاقي براي استراحت و اتاقي براي كار تكنيكي بود كه در آن اتاق از دستگاه دروغ سنج استفاده ميشد.
در آن روز وقتي بنده وارد زير زمين شدم صداي ناله يك زنداني بگوش ميرسيد و از باز بودن دو درب ديگر از 4 سلول مشخص بود فقط دو زنداني در آنجا هستند يكي محمد حسين وقار بود و ديگري جواني كه خواب بود و نمي دانست چه چيزي در انتظارش است كه نشناختمش. پس از گذشت بيشتر از يك ساعت و زير آزمايش قرار دادن محمد حسين وقار( مترجم هاشمي رفسنجاني كه بجرم جاسوسي ماهها بود در انفرادي و زير شكنجه قرار داشت. او را از بس با كابل به كف پايش زده بودن قادر به راه رفتن نبود و به قطر 2 سانتي متر كف پايش گوشت اضافي آورده بود ) كه از سلول 101 زندان توحيد براي اين امر به آنجا آورده شده بود و در نهايت پس از اين مرحله بايستي به دادگاه ميرفت كه بنده بيگناهي ايشان را اعلام نمودم و در گزارش با خط خودم اعلام نمودم كه نيم درصد هم دروغ نميگويد كه انشا الله در آينده و يا حال خود ايشان شهادت دهند. بعد از تمام شدن پرونده ايشان و تهيه گزارش مروري بر پرونده هاي كاري خودم انداختم منجمله پرونده اختلاص در بانك مركزي تجارت كه متهمينش آقايان افتخار و معاونش پير علي بودند كه برادر پير علي كارمند وزارت اطلاعات است و پرونده مصطفي رحيم بصيري متهم به جاسوسي و جذب شدن در مونتريال كانادا .و عزيز كريمي متهم به جاسوسي در آسياي ميانه كه مستعشار نظامي بوده و همچنين پرونده آقايان مهدي عباسي و سيروس افخمي كه اين دو تن مراحل آخرين پرونده اشان براي كارشناسي به من داده شده بود و آنها متهم به همدستي با آمريكا در عمليات طبس بودند كه مسير فرود هواپيماهاي آمريكايي را هموارساخته بودند و در نهايت پرونده مرتضي رفيق دوست كه متهم به 250 ميليون دلار اختلاص بود كه پرونده 123 ميلياردي معروف است . قرض از بردن نام اين افراد اين بود كه بعنوان يك كارشناس قسمتي از امور اين پرونده ها در دست من بو ده ..و همزمان كه اين پرونده ها را بازبيني ميكردم تا سيد احمد آماده رفتن شود پرونده اي چشمم را زد كه برداشتم و مطالعه كردم اسم اين فرد بهزاد نحوي بود اهل قم سرباز وظيفه اتهام گرايش به سازمان مجاهدين منبع اطلاعات يك تواب بنام دهقاني كه در اوين بود و وقتي جلو تر رفتم ديدم بقول سعيد امامي يك طرفش به قم و يك طرفش به امامزاده صالح ميرود و اصلا جور در نمي آيد كه اين شخص درون اين بازداشتگاه باشد و در زير برگه تحويليه از سازمان قضايي نيروهاي مسلح را علي يونسي امضا نموده بود كه برادر خوانده سعيد امامي و فلاحيان بود .
بهرشكل در همين اثنا بود كه حاج احمد سر رسيد و با نگاهي جوك گونه مثل هميشه گفت ستوان كلومبو بريم گفتم كمي صبر كن گفت چيه حاج سعيد گفت كه خبر داري بدون اينكه به روي خودم بيارم گفتم الآن ميايم و روانه ستاد مركزي شديم در خيابان صناعي كه مركز وزارت اطلاعات است و از درب فتحي شقاقي درب مديران وارد شديم و به ساختمان شهيد بهشتي در طبقه اول محل كارمان رفتيم (ساختمان محل كار وزير)در آن زمان سعيد امامي نبود حول حوش ساعت 5 بعداز ظهر بود كه آمد يك سر به دفترش رفتم گفتم حاجي جريان چيه كه سيد احمد اينچنين گفت. گفت چيرو گفتم پرونده نحوي را نگاه ميكردم اين حرف را زد گفت چيزي نيست نگفتم كه ناراحت نشي صبر كن تا چند روز ديگه متوجه ميشي با اصرار بالاخره گفت ولي دايما از اين جمله استفاده ميكرد آقا يون خودشون در جريانند و اين آقايون منظورش خامنه اي و رفسنجاني بود چون فقط اين دو را در سخنانش جمع ميبست .
همزمان با اين سخنان سرجايم خشكم زد و قادر به حركت نبودم ديده بودم مسجد منفجر ميكنند آدم ميكشند و بمب گذاري ميكنند ولي وقتي اين كلمه حرم آقا از دهانش جاري شد بخداوندي خدا قادر به حرف زدن و حركت نبودم نميدانم چه مدتي گذشت فقط ميدانم بدنم سرد شد و حالت خفگي بهم دست داد تا اينكه كمي بحالت اوليه بر گشتم و گفتم راست گفتي و يا ميخواهي منو امتحان كني گفت راسته براي بقاي نظام واجبه و اميدواريم خود آقا ببخشه چون خودشم براي بقاي اسلام جام زهر را نوشيد (منظورش امام رضا عليه سلام بود كه جام زهر را از مامون عباسي گرفت و سر كشيد با علم اينكه ميدانست زهر است )ببينيد واقعا چه استدلالي اينها را وادار به اين عمل نمود يعني هر كار براي بقاي نظام واجب است حالا بقيه آقايون داخل حكومت حساب خودشونو بدونند /// در شب تاسو عا 1373بوسيله اكبر خوش كوشك فرمانده اين عمليات و بمبي كه از يكي از اعضا مجاهدين بنام علي شيخ زاده اهل همدان كه براي انفجار مقر فرماندهي نيروي انتظامي به نام 12 فروردين در ضلع جنوبي پارك ملت به تهران آورده شده بود و توسط گروه علي آقا محمدي دستگير شده بود اكبر خوش كوشك با هماهنگي ناصر واعظ طبسي و مصطفي تهراني مدير اطلاعات خراسان آقايان محسني و جعفري كه متهم قتلهاي زنجيره اي هستند به خراسان با هواپيما رااعزام كردند و دقيقا در ظهر عاشورا اين بمب 14 كيلويي را در حرم امام رضا بدست يك زوار به بهانه زيارت حرم سپردند و خودشان از حرم بيرون رفتند .
اين دقيقا طراحي اين عمليات بوده كه تمام روز عاشورا را درحرم امام رضا (ع) با حضور خود واعظ طبسي كه بيرون حرم در حال عزاداري بود و از اين جريان با خبر بود مردم را بخاك وخون كشيدن ../// در فاز دوم سعيد امامي وارد كار شد و با حركات از پيش تعيين شده با هماهنگي ايرواني و ديگران .بازي يك سناريو را شروع كردند و در مرحله اول بوسيله گزارش شاهدين در حرم تصويري فتو گرافي شده بهزاد نحوي را در تلويزيون به نمايش گذاشتند و پس از 48 ساعت اعلام كردند كه اين شخص اهل قم است و با مراجعه به منزلش عكس اصليش را از منزلش گرفتند و خانواده اش را قانع كردند كه اين كار بوسيله پسر شما انجام گرفته در صورتي كه انها بيشتر از 95 روز بود از پسرشان خبر نداشتند و به تمام بيمارستانها و مراجع نظام وظيفه سركشي كرده بودند و خود اين بيچاره از دار دنيا بيخبر در زير زميني بسر ميبرد تا اينكه موقع عمليات رهايي فرا رسيد و به او گفته بودند كه ميخواهيم آزادت كنيم به يك شرط و آن اينه كه بروي در نارمك يكي را با اسلحه تيري در پايش شليك كني و آن فلك زده هم قبول كرد و همزمان بوسيله وحيد وصفوي و چند تيم ديگر عملياتي وزارت اطلاعات و حفاظت نيروي انتظامي كه آنها هم در صحنه بودن ولي كمي دور تر در خيابان نارمك به ايشان گفتند آن شخص ايشان است نحوي را پياده كردند و پس از رفتن 20 متر از همه طرف به او ايست دادن و از همه طرف به او شليك كردند و سريعا به بيمارستان انتقال داده شد و در حالي كه 90 درصد جان داده بود اقاريري از او در بيمارستان گرفتند كه گفته او در انفجار حرم دست داشته در صورتي كه روحش خبردارنبود و بلافاصله دهقاني كسي كه از توابين بود و بر روي او باصطلاح اقرار كرده بود در زندان اوين اعدام شد و بدينوسيله اين ماجرا را خاتمه دادن و در كنارش همزمان پس از مرگ نحوي دهها اهل تسنن را هم به همين اتهام بازداشت و مورد شكنجه قرار دادند و به روحانيون اهل تسنن اينطور وانمود كردند كه نحوي با همدستي ايادي شما اين عمليات را انجام داده كه اميدوارم آنها هم روزي اين موارد را شهادت دهند و باشد روزيكه تمامي اين جنايايات رژيم يك بيك براي مردم بازگوشود تا از ماهيت اين رژيم و اياديش پرده بيشتري برداشته شود و باشد روزي كه در آينده ايران آزاد تمامي مذاهب و تفكرات بتوانند دور از اينگونه فجايع زندگي مصالمت آميزي داشته باشند ..عزيزان بدانيد من در هر دادگاهي چه در حال و چه در آينده به تمامي اين گفتهايم سوگند ميخورم چونكه علت اصلي بريدنم از اين نظام در شروع و انگيزه كمك در راه مردم همين انفجار حرم امام رضا بوده اميدوارم خود ايشان سبب شوند تا مردم هر چه زودتر از دست اين سفاكان خلاص شوند ...با نهايت سپاس از شما ايرانيان و در راس دانشجويانيكه پرچمدار اين نهضت شده ايد .

0 نظرات: