متن کامل سخنرانی معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله در همایش سراسری روحانیون در شهر مشهد

تحول سبز: اخیرا نواری از سخنرانی یک مقام عالی اطلاعاتی سپاه پاسداران به صورت سی دی و به صورت پیام تلفن همراه در سطح وسیعی توزیع شده است که حا و ی مطالب بسیار مهمی است. متن کامل پیاده شده این نوار برای اولین بار در سایت تحول سبز منتشر می شود.
به گزارش تحول سبز، نام سخنران (احتمالا نام مستعار وی ) مشفق است. سمت او ظاهرا جانشین معاون اطلاعات قرارگاه ثاراله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. طبق گفته خودش از متهمان بازجویی می کند و اطلاعات مربوط به بازجویی متهمانی که توسط سپاه پاسداران دستگیر شده اند در اختیار او قرار دارد.
محل سخنرانی، همایش سرتاسری روحانیون در شهر مشهد است. سخنران اعلام می کند که پیش از این او به صورت مکرر برای خواص سخنرانی کرده و از جمله به سخنرانی چند ساعته برای نمایندگان مجلس ، نمایندگان مجلس خبرگان، و مراجع اشاره می کند. سخنران بارها اظهار می دارد که مطالب به صورت مفصل خدمت مقام رهبری داده شده و ایشان دستور داده اند که این مطالب برای خواص مطرح شود تا آنان توجیه شده و بصیرت پیدا کنند و مطالب را به مردم منعکس نمایند.
زمان سخنرانی ظاهرا اواخر آبان ماه ۱۳۸۸ است. سخنرانی پشت درهای بسته انجام شده ، اما این نوار ظرف دو ماه اخیر به صورت گسترده توزیع شده است.
در برخی قسمت ها سخنران لحن بسیار رکیک و فحاشی دارد. از جمله به آقایان خاتمی، موسوی خوئینی ، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی بیش از دیگران اتهامات وقیحانه ای نسبت داده است که ما از همه این بزرگواران و سایر عزیزانی که در این سخنرانی مورد توهین و اهانت و تهمت قرار گرفته اند ، به دلیل درج این اظهارات عذر می خواهیم.
برخی اعترافات سخنران در مورد نقش سازمان یافته سپاه پاسداران در فعالیت های سیاسی، عملیات اطلاعاتی برای کمک به پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، ایجاد مانع برای سایر نامزدها درانتخابات، و عملیات پیش از انتخابات و بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است.
………(ابتدای سخنرانی ضبط نشده و نوار از همینجا شروع می شود.) …….. مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام، مشارکت، مجاهدین انقلاب، کارگزاران، همبستگی و مردمسالاری، اینها احزابی هستند که هفت حزب برترند بین ۲۶ یا ۲۷ حزب جریان اصلاح طلب که اینها جدا شدند؛ پنهانی بدون آنکه احزاب دیگر خبردار بشوند هفتگی جلساتی داشتند و در آن هشت سال دولت آقای خاتمی را اینها اداره می کردند. خیلی مفصل است که ما اینجا بنا نداریم به آن بپردازیم اما آن چیزی که شما در حوزه مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، در حوزه دین و مذهب و در حوزه سیاست های دیپلماتیک در کشور در دوران آقای خاتمی مشاهده می کردید و آنجاهایی که هجمه به دین و مبانی دین و انقلاب و امام می شد محصول آن طراحی هایی بود که در این جلسات جی هفت (G7) شکل می گرفت. همین مقدار من بسنده می کنم و عبور می کنم که تمام آن چیزهایی که جناب خاتمی می گفت هر ۹ روز یک اتفاق امنیتی برای من درست کردند، بنده به عنوان یک مسئول امنیتی کشور دارم خدمت شما عرض می کنم که در درون همین جلسات خودشان یکی پس از دیگری هی طراحی میشد و به اجرا در می آمد. من امروز فرصت دارم که خدمت دوستان اینرا توضیح بدهم که موضوع سعید اسلامی ، ترورآقای حجاریان و یکی پس از دیگری اتفاقاتی که درکشور افتاد از کجا نشات گرفت، همین مقدار بدانید که محصول تفکری بود که در این جلسات در واقع سیطره خودش را داشت.
در این جلسات جی هفت طراحی شد برای شورا ها تلاش بکنند که بتوانند که در شوراها در زمان دولت اصولگرا برگردند و از طریق شوراها سکویی بسازند برای ورود به انتخابات مجلس شورای اسلامی و بعد ریاست جمهوری. در شوراها علیرغم تمامی تلاشی که انجام دادند دچار یک شکست اساسی شدند. شما می دانید در سراسر کشور نتوانستند کرسی های قابل توجهی را در شوراها بدست آورند. یک مقدار که جلو رفتند اینها احساس شکست کردند. یعنی اتاق فکر جریان اصلاحات احساس شکست کرد اما تمام هم و غم خود را گذاشت که بتواند درانتخابات مجلس موفق شود. در انتخاب مجلس شما خاطرتان هست که لیستی که یاران خاتمی دادند با همین عنوان بود. احزاب اصلاح طلب در سراسر کشور اسامی خودشان را تحت عنوان یاران خاتمی منتشر کردند. از اسم آقای میرحسین هم استفاده کردند و یک اقدامی هم انجام دادند که من در خیلی از جلسات به آن اشاره می کنم که شما به ابعاد مختلف موضوع پی ببرید آن هم این بود که یک اتفاقی در آستانه انتخابات مجلس در کشور افتاد. در آستانه تبلیغات انتخاباتی یک سایتی به نام نوسازی که مربوط به یکی از بچه های حزب الهی اصول گرا بود و توسط دو سه جوان حزب الهی اداره می شد یک مطلبی را منتشر کرد تحت عنوان اینکه آقای حسن خمینی لپ گلی است و ب ام و سوار است و یک سری مطالبی شبیه که همینطور پشت سرهم روی سایت گذاشت. آقای نوبختی که مسئول این سایت هست در زیرزمین خانه اش به اتفاق یکی دو نفر از هم سن و سال های خودش که دیپلم هم به زورگرفته اند، نه دوران امام و انقلاب را درک کرده اند و نه دوران دفاع مقدس را درک کرده اند تحت تاثیر فضای جو زده احساسی این اقدام را انجام دادند و شما یادتان هست که آقای توسلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنرانی کرد و اشک ریخت و همانجا سکته کرد و فوت کرد. به جهت دفاع از امام و بیت امام و فرزندان امام. اینها خاطرتان هست دیگر؟ خوب یک پیراهن عثمان اساسی در آستانه انتخابات مجلس به وجود آمد. ماشین جنگی رسانه ای دشمن چه از بیرون، چه از داخل دست به دست هم دادند و یک فضای روانی بسیار سنگینی در جامعه به وجود آوردند که ملت چه نشسته اید که به بیت امام حمله شد. فرزندان امام را زیر سوال برند. آرمان های امام دارد از دست می رود. و چه و چه و خوب این بار را همه را گذاشتند روی دوش اصول گرا ها. خوب ما مجبور شدیم که رفتیم این آقا را بازداشتش کردیم. بنده خودم چند ساعتی با ایشان صحبت می کردم و بازجویی می کردم ایشان را. من ماحصلش را خدمت شما عرض می کنم. گفتم که شما با این سن وسال و با این سطح سواد که هیچ فعالیت سیاسی هم تا حالا نداشته ای چطور به این جمع بندی رسیدی که این چنین چیزی را در سایت خودت منتشر کنی؟ جمع بندی ایشان این بود که ما به این رسیدیم نتیجه رسیدیم که آقای سیدحسن آقای خمینی در آینده می خواهد برود به دنبال رهبری و خیز برداشته برای رهبری و ما می خواستیم از همین جا او را بزنیم تا چنین هوا و هوسی نکند و از این فکرها دست بردارد. گفتم خوب با چه استدلالی به این نتیجه رسیدی؟ بعد از بررسی فراوانی که انجام شد معلوم شد که چند ماه قبل این، این بچه ساده رفته چند نوبت خدمت آقای تاج زاده و آقای تاج زاده عملیات روانی سنگینی روی ایشان انجام داده و خوراک اولیه را آقای تاج زاده در اختیارشان قرار داده و ایشان هم بر گرفته از همان فضای ذهنی و تحلیل ضعیف این موضوع را روی سایت خودش گذاشته است. یعنی شما بینید که باز این اقدام هم از درون جریان اصلاحات شکل می گیرد. اقای تاج زاده استاد عملیات روانی است . من در این فتنه جایگاه آقای تاج زاده را مفصل خدمت شما عرض می کنم. در حوزه جنگ روانی در مجموعه اصلاح طلبان تنها کسی که می تواند بطور موثر و عملیاتی، جنگ روانی تاثیر گذار انجام دهد، چه سینه به سینه با افراد و چه بطور عمومی در سطح جامعه آقای تاج زاده است. بسیار خبره و زبردست است . این ارتباط برقرار شده و از طریق این ارتباط یک چنین محصول کثیفی روی سایت ها منتشر شد و یک پیراهن عثمانی درست شد برای اینها بتوانند در آستانه انتخابات بتوانند سوار افکار عمومی جامعه شوند و افکار عمومی جامعه را به سمت خودشان بیاورند و موفقیت قابل توجهی را کسب بکنند. خوب نظام هم ۱۸۰ فرصت برای اینها به وجود آورده بود. ۱۸۰ نفر از اینها در سراسر کشور از فیلتر های نظارتی و سیستم های اجرایی عبور کرده بودند و اینها می توانستند در یک رقابت منطقی به ۱۸۰ کرسی در مجلس دست پیدا کنند. علیرغم تمام اقداماتی که انجام دادند که من یکی دو نمونه را عرض کردم و اگر بخواهم توضیح دهم همه جلسه را باید بگذاریم روی این ، علیرغم همه این اقدامات روانی یک حداقل ضعیفی را در مجلس تشکیل دادند و اساسا این اتاق فکر و طراحی ها دچار شکست خورد. در بین احزاب اصلاح طلبان هم هرکس شکست را به گردن دیگری می انداخت.

کار به جایی رسید که جمع بندی این شدکه این اتاق جی ۷ توان مدیریت و اداره جریان اصلاحات را ندارد و باید یک فکری اساسی بکنیم و گرنه ما برای ریاست جمهوری قافیه را از دست خواهیم داد. . لذا در جلسات فراوان جمع بندی شان این شد که ما نیاز به پدر معنوی داریم. اصلاحات نیاز به یک پدر معنوی دارد. بعد از بررسی های فراوان به این جمع بندی رسیدند که آقای موسوی خوئینی مصداق خوبی است. لذا مرکز تصمیم گیری جریان اصلاحات برای ورود به انتخابات دهم از جی ۷ به مجمع روحانیون منتقل شد. رفت در مجمع روحانیون و آنجا مرکزی شد برای راهبرد سازی، برای تولید فکر و تعیین استراتژی ها. یعنی استراتژی های آنجا تعیین شود و بعد گروه ها و احزاب سیاسی زیر لوای جناب آقای موسوی خوئینی ها اداره کار را دستشان بگیرند تا بتوانند در انتخابات موفق شوند.
خوب. آقای خوئینی ها چه شخصیتی است؟ خیلی از دوستان آن موقع خوشحال شدند گفتند که الحمدلله اتاق فکر اصلاح طلبان از دست سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت خارج شد. اینها آدمهای رادیکال و تندی بودند و اینها در اتاق فکر بیشتر اثر گذار بودند. رفت در مجمع روحانیون. مجمع روحانیون بالاخره کسانی هستند با امام بودند و در دفاع از آرمان های امام حتما محکم تر می ایستند و دیگر شاهد اقدامات رادیکالی علیه انقلاب و آرمان های امام نخواهیم بود. همان موقع ما اولین هشدار را خدمت آقای…. بعضی دوستان دادیم. خدمت بعضی از مسئولین هم اعلام کردیم که از این به بعدکشور درگیر یک موضوعات امنیتی خواهد شد به دلیل عقبه ای که ما از آقای موسوی خوئینی ها خبر داریم. چون آقای موسوی خوئینی ها برادران اساسا از ابتدای انقلاب تا به امروز تمام اقدامات و عملکردش مشکوک است. براساس اسناد و اطلاعاتی که در اختیار ما هست ایشان بی شک مرتبط با سرویس های جاسوسی بیگانه است . نقش ایشان در تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان که نزدیک بود و از آن گذشتیم بسیار حائز اهمیت و قابل بررسی است. امام با مدیریت عالی و توان بالایی که داشتند تسخیر لانه جاسوسی را مدیریت کرد. وقتی به آقای موسوی خوئینها وقتی شما همراهی کردید با این جوان ها رفتید تسخیر کردید لانه جاسوسی را با امام هماهنگ کردید؛ ایشان گفت نخیر با امام هماهنگ نکردیم چون به این جمع بندی رسیدیم که اگر به امام بگوییم امام تحت محذوراتی اجازه اینکار را به ما نمی دهند. خیلی جالب است. با علم به اینکه اگر به امام بگویند احتمال دارد که امام اجازه اینکار را ندهند این تسخیر انجام می شود.
این جلسه نخبه هاست و من راحت می خواهم با شما صحبت کنم. این مطالب را خیلی جاها نمی شود مطرح کرد. جالب اینجاست که امروز در دانشکده های امنیتی آمریکا، سیستم های اطلاعاتی غرب امروز دارند تدریس می کنند برای افسران اطلاعاتی که یکی از شگردهای ما ( من یک مقاله هم چند روز پیش زدم منتشر شد نمی دانم دیدید یا نه) که یکی از شگردهای ما برای اینکه در کشورهای که رژیم مورد نظر سقوط می کند، برای اینکه ما بتوانیم دولت مورد نظرمان را برگردانیم و مستقر کنیم، به عوامل خودمان دستور می دهیم که به سفارتخانه هایمان حمله بکنند و سفارتخانه ها را تسخیر بکنند، چون بخشی از خاک ماست به بهانه اینکه بخشی از خاک ما تسخیر شده به آنجا لشکرکشی بکنیم و ساقط آن نظام را و نظام مورد نظر خودمان را مجددا مستقرکنیم. این واقعه طبس و یکی پس از دیگری کودتای نوژه که اتفاق افتاد در این سیر قرار می گیرد که من فقط در حد یک اشاره مطرح می کنم و شما خودتان تحقیق و بررسی بکنید و اسناد هم در این زمینه فراوان است. نقش آقای موسوی خوئینی ها هم دراین اتفاق مشخص است و بسیار مسئله است. خوب شما می بینید که آقای موسوی خوئینی اینکار را انجام می دهد بدون هماهنگی با امام . کشوری که انقلابش تازه ظهور پیدا کرده، هنوز دولت مستقر و توانمندی برای اداره کشور ندارد. نیروهای نظامی هنوز درگیر مسئله تسویه هستند؛ نیروهای مردمی هنوز سازماندهی نشده اند؛ یک دفعه کشور در آستانه یک مسئله بسیار مخاطره آمیز قرار می گیرد و امام با مدیریت خودشان بلافاصله خودشان بلافاصله سوار مسئله ۱۳ آبان و تسخیر مسئله لانه جاسوسی شدند و اجازه ندادند که دشمن از این فرصت بهره برداری کند. بلافاصله ایشان اعلام کردند که این یک انقلاب دوم است و مدیریت کشور را در اختیار خودشان گرفتند. و جالب اینجاست که همین چند روز گذشته آقای آرمین در آمد گفت که اگر امام دخالت نمی کرد بعد از تسخیر، ما موضوع سفارت را بهتر از این می توانستیم جمع کنیم. بهتر از این می خواستید جه کنید؛ چه می خواستید بکنید؟ ما که مسائل پشت پرده را می دانیم و می دانیم این جزو طراحی های دشمن است. واسطه ها را من امروز وقت ندارم به شما بگویم که با چه واسطه ای اینکار انجام شد.

آقای موسوی خوئینی ها می رود پهلوی یکی از کسانی که بریده های کاغذ های سفارت را به هم می چسباندند، چند وقت پیش ایشان به خود من می گفت که آقای موسوی خوئینی ها آمد و گفت که می توانید سندی در رابطه با بهشتی پیدا کنید که ارتباط با آمریکا ایشان داشته است؟ یا پیدا کرده اید؟ ایشان می گوید نه چیزی پیدا نکرده ایم. می گوید می توانید یک سندی برایش بسازید؟ آقایان نقش آقای موسوی خوئینی ها بسیار عجیب و غریب است. بگذارید یک کلام از خود شهید بهشتی خدمت شما عرض بکنم که می فرماید: موسوی خوئینی ها افکار چپ گرایانه دارد و منبرهای ایشان گروه فرقان را پرورش می داد و پای منبر ایشان افرادی مثل اکبر گودرزی رئیس گروه فرقان و محمد کشانی که عامل ترور شهید مفتح بودند می نشستند . این را شهید بهشتی می گوید. بعد کسی که متهمان داخل زندان به ایشان گفته اند میگوید که آن روز مطرح بود که اگر انقلاب پیروز شود اکبر گودرزی، محمودکشانی بهشتی، مطهری، باهنر و مفتح را خواهند کشت چون موسوی خوئینی ها این بزرگواران را در کلاس درس و منبرخود یستعون فی سبیل الله معرفی می کرد. فراوان است من خیلی در این حوزه نمی خواهم وارد شوم.
این نگاه آقای موسوی خوئینها به این شکل می آید سوار موضوع ۱۳ آبان می شود. حالا چه اسنادی از لانه بردند اینها بیرون بماند که ایشان بارها مورد سوال واقع شد و پاسخ نداد. و امروز هم دارد فرار می کند مرتب که این اسنادی که از لانه جاسوسی بیرون رفت، به چه دلیل بیرون رفت و کجاست که هنوز هم معلوم نیست اصلا کجاست. سوال های بسیار زیادی از این حادثه امروز هست. خوب یک اتفاق امنیتی در کشور رخ داد.
شما بیایید جلوتر در ۱۸ تیرماه ۷۸ نقش آقای موسوی خوئینی ها را مجددا ببیند. از روزنامه سلام متعلق به ایشان یک حادثه امنیتی در کشور اتفاق افتاد که همان روز اینها نوعی براندازی را طراحی کردند در دولت آقای خاتمی. با پشتوانه دستگاه های رسمی کشور که آقای ابطحی در اعترافات خود می گوید که اصلا حادثه ۱۸ تیرسال ۸۷ محصول طراحی های آقای تاج زاده بود که در این اتاق فکر ایشان بسیار موثر و اثرگذار بود. محصول طراحی های ایشان بود و جالب اینجاست که وقتی جمعیت رفتند به سمت بیت مقام معظم رهبری و سردار رحیم صفوی دستور دادند که از خیابان جمهوری به پایین خط قرمز ماست و اگر پایشان را پایین تر بگذارند ما دستور تیر می دهیم آقای تاج زاده خودش شخصا سوار موتور می شود و جمعیت را از جلوی بیت امام (رهبری) جمع می کند و هدایت می کند به سمت دیگری تا این مدیریتی که انجام می دهند یک وقت از بین نرود و بتوانند به سر منزلی که مراد و مقصودشان هست برسانند. در یک شرایط سخت در نطفه خفه نشود . محصول کار آقای تاج زاده است. این فکر این جریان است که آقای موسوی خوئینی ها استارتش را می زند.

در حادثه ای هم که در انتخابات دهم پیش آمد باز نقش آقای موسوی خوئینی ها را شما بسیار برجسته می بینید. ببینید فکر تا زمانی که در اتاق جی ۷ بود؛ اینها آمال و آرزویشان این بود که به قدرت برگردند. اما نه اینکه تکلیفشان را با نظام روشن بکنند. اگر هم دوست داشتند ولی جرات بروزش را نداشتند. ولی به محض اینکه تصمیمات آمد توی مجمع روحانیون در اولین جلسه (من شرمنده ام قبلا گفته ام و خدمت برخی آقایان حاج آقای شوکتیان که درجلسه تشریف دارند رسیده ام و چند بار مزاحمشان شده ام) وقتی اینها برگشتند و تصمیمات آمد در شورای روحانیون، در اولین جلسه آقای موسوی خوئینی ها گفت که برگشت به نظام و برگشت به قدرت فرض اول ماست. ما قوه اجرایی کشور را باید سکویی بکنیم برای به زیر کشیدن نظام . ما باید تکلیفمان را برای اولین و آخرین بار با نظام روشن کنیم. ما این دفعه مثل قبل نیست. به این آقایان که آنجا رفته اند نشسته اند می خواهند تصمیم بگیرند. رده بالای جریان اصلاحات. می گوید ما این دفعه اگر برگردیم به قدرت، مثل دفعه گذشته نیست که بگذاریم آخر هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی تازه مثلا مجلس را به تحصن بکشیم. از همان روز اول پاشنه ها را می کشیم و تکلیفمان را با نظام روشن می کنیم. ببینید چه نگاهی این پدر معنوی جریان اصلاحات دارد تزریق می کند. از ۲ سال گذشته به همین شکل دائم دارد این فکر مسموم به جریان اصلاحات پمپاژ می شد. من از آقای موسوی خوئینی چند نمونه را بگویم و رد شوم. ایشان می گوید:” که تجربیات ما و اصلاح طلبان زیاد شده است. در این جلسات راهبردی می گوید که هر کلامش می تواند یک حرکت ایجاد بکند. می گوید: تجربیات ما و اصلاح طلبان زیاد شده است و ما باید بیاییم و توان بگذاریم و به هر قیمتی که شده آقای خامنه های را ازتخت به پایین بکشیم. به معنی اینکه ایشان بفهمد که این مملکت اینطور نیست که ایشان باشد و هرجوری بخواهد آنرا به هر سمتی بکشاند.” خاتمی و یارانش بالاخره کلی تجربه کسب کرده اند . اصلا اقدامات کاملا رادیکالی و برعلیه نظام و با هدف براندازای توسط آقای موسوی خوئینی دارد مرتب پمپاژ می شود. خیلی فراوان است. از این مدل مباحث زیاد داریم ما.
آقای محمد هاشمی می گوید: ما در این انتخابات رهبری را باید به هن و هن بیندازیم. خدمت شما عرض کردم که من تحلیل نمی کنم فقط می خواهم کد بدهم خدمت شما و فقط می خواهم مستندات در اختیار شما بگذارم تا بروید استفاده کنید از آنها. اصلا نیاز به تحلیل ندارد. این واقعه ای که این کشور اتفاق افتاد. این فتنه که مقام معظم رهبری اسم آنرا گذاشتند فتنه عمیق و گفتند ناشی از بی بصیرتی طبقه نخبگان کشور بود. اگر نخبه های کشور بصیرت داشتند توجیه بودند آگاهی داشتند ما اسیر این فتنه نمی شدیم. اینها را من دارم خدمت شما عرض می کنم تا ملات برای شما بشود و هرکدام از شما باید بروید در استانهای خودتان از این نظام که ثمره اش صدها هزار شهید است بروید دفاع بکنید. تحلیل سیاسی نیاز ندارد.
ببینید آقای بهزاد نبوی می گوید که سعی کنید احمدی نژاد را کاندید رهبری معرفی کنید که اگر شکست خورد رهبری شکست خورده است. ما یک بار این کار را در خرداد ۷۶ انجام دادیم. ضربه سنگینی بود و به سختی از جا بلند شدند. منظورشان آقاست. الان باید ضربه نهایی را به رهبری بزنیم. این کجا گفته می شود در اتاق مجمع روحانیون. جایی که دارند راهبرد طراحی می کنند برای کارهایشان. یا از این مباحث زیاد داریم. که صندلی را باید از زیر پای مقام معظم رهبری کشید. فرش را باید از زیر پای مقام معظم رهبری کشید. یا یک جای دیگر آقای بهزاد نبوی می گوید که از لجبازی هاشمی با احمدی نژاد باید حداکثر استفاده را ببریم و از شورای فقاهت هاشمی حمایت کنیم و رهبری را منزوی کنیم. ببینید برادران. اصلا برگشت به قدرت اینها یا به زیر کشیدن نظام، ما ادبیات اینها را خوب می فهمیم چون با اینها دیگر حشر و نشر داریم از نزدیک. ادبیاتشان کاملا شناخته شده است برایم ما. وقتی می گویند باید نظام را به زیر بکشیم یعنی مقام معظم رهبری را زیر بکشیم. منظور این آقایان این است که مقام معظم رهبری تکلیفش باید برای اولین و آخرین بار روشن شود. از این موضوعات فراوان است. اجازه دهید که من از اینها عبور کنم.. این جلسات جی ۷ پس به کجا منتقل شد؟ به جلسه روحانیون مبارز که من یک هزارم چیزی که در اختیار ما هست را خدمت شما ارائه دادم . یک هزارم چیزی که در اختیار ماهست . فراوان است طرح های پیچیده این آقایان متاسفانه عرض می کنم در این جلسات.

یک جلسات دیگری هم تحت عنوان جلسات دوشنبه برگزار می شود. دو سال است برادران این جلسات برگزار می شود. در این جلسات جناب آقای ابطحی، لاری، تاج زاده ، امین زاده، آقای محمد صدر، آقای رضا خاتمی، آقای سعید شریعتی ، آقای دهاقانی، عرب سرخی، نعیمی پور، خانیکی، میردامادی و حسین باقری حضور دارند. شما بالاخره اهل فرهنگ هستید حتما با سیاست هم بیگانه نیستید. مدت خدمت دوستان گفتم آقایان همه فرهنگی اند. دو روز است مباحث فرهنگی بوده، ما را آوردید؛ آلوده می کنید مباحث را به مسائل سیاسی و امنیتی. خیلی عجیب است.. انشاء اله در جوار آقا امام رضا اثر منفی روی شما نمی گذارد و اثر مثبت می گذارد انشاء اله مسائل سیاسی. من خودم ذاتا فرهنگی هستم اما چه بکنیم که افتاده ایم در این ماجرا. ببینید این افراد را شما می شناسید. این افراد بسیار تاثیر گذارند در جریان اصلاحات. هرکدامشان حرکت دهنده هستند. هرکدامشان در حوزه های مختلف اثر گذارند. دو سال آزگار است برادران اینها جلسه می گذارند برای برگشت به قدرت برای ریاست جمهوری دهم. دو سال دوشنبه ها اینها دور هم می نشینند و دارند طراحی می کنند. که هیچکدام از ماها و شماها، برای همین امورات مقدس فرهنگیتان دو سال نمی نشینید هرهفته جلسه بگذارید. خیلی طرحتان عالی باشد و خیلی پشتیبانی داشته باشد، خیلی برایتان اهمیت داشته باشد، ۴ یا ۵ یا ۶ ماه می نشینید و بحث می کنید و بعد یواش یواش به بوته فراموشی سپرده می شود. دو سال است دارند طراحی می کنند برای اینکه برگردند. در این دو سال من عرض می کنم که چه اقداماتی درکشور انجام شد. در حوزه های مختلف سیاسی- فرهنگی- اجتماعی، در ارتباط با تحقیر نظام، دولت، رهبری، صدا و سیما، نیروهای مسلح، شورای نگهبان. تمام این اتفاقات در این جلسات طراحی می شود. برای اینکه باید زمینه را در افکار عمومی آماده کنند تا در آستانه انتخابات بتوانند ۱۳ میلیون رای بیاورند و بتوانند اقدامات خیابانی خودشان را شکل بدهند. این یک شبه و دو شبه و یک ماهه و دو ماهه که محقق نمی شود. محصول اتفاقاتی است که در این جلسات تصمیم گرفته شد و این تصمیمات یکی پس از دیگری در این چند سال اجرا شد و ذهن مردم را برد به این سمت که آماده باشند که بروند پشت سر آن چیزی که اینها مد نظرشان هست صف آرایی بکنند. این جلسات اگر من واردش بشوم فراوان است.
جلسات بنیاد باران مربوط به خاتمی است. ۴سال است این جلسات برادران دارد برگزار می شود. آقای خاتمی از زمانی که از ریاست جمهوری کنار رفت بنیاد باران را تاسیس کرد و در این بنیاد باران ۱۲۰۰نفر از اساتید دانشگاه ها، وزرا، معاون وزرا، مدیرکل ها، استانداران، فرمانداران و مدیرانی که با ایشان ارتباط داشتند با ایشان همسو هستند ایشان را ساپورت می کردند در کمیته های مختلف کارهای مطالعاتی انجام می دادند و این کارهای مطالعاتی محصولش در اختیار آقای خاتمی قرار می گرفت. برای اینکه آقای خاتمی اکتیو باقی بماند برای برگشت به قدرت. برای اینکه ایشان را پشتیبانی بکنند بتواند در عرصه بین المللی و در جامعه بین الملل به یک جایگاه قابل توجه دست پیدا بکند. جناب آقای ابطحی می گوید که تمام زحمات خاتمی در این چهارسال تمام برای دو نکته بود که: ۱- به کشور اروپایی- آمریکایی و عربی ثابت کند و بفهماند که رئیس جمهور قدرتمند آینده ایران خاتمی است و از طرفی هم در داخل آمادگی برایش باقی بماند که اگر خواست به قدرت برگردد بهره لازم را از این جلسات و کمیته ها ببرد. در این جلسات عمده تصمیماتشان برای برگشت به قدرت برای این بود که زمینه فراهم کند برای اصلاحات آقای خاتمی برای برگشت. در حوزه های مختلف تصمیم گرفته می شد و اجرا می شد. چیزهایی که در حوزه های عملیات روانی می دیدید و در حوزه های مختلف اتفاق می افتاد و از کاه کوهی ساخته می شد اینها چیزهایی بود که تصمیماتش در این جلسات گرفته می شد. بگذریم.

جلسات دفتر آقای مهدی هاشمی پسر آقای هاشمی برادران این جلسات هم نزدیک به دو سال است برگزار شده است. این جلسات برادران به جلسات صبحانه معروف است. اینها برادران همه مباحث پنهان است که خدمت شما مطرح می کنم چون بنا شده است که بگوییم. مقام معظم رهبری فرمودند که باید آگاه سازی کنید. بصیرت بدهید. شاید خیلی از سوالات دوستان هم این باشد که چرا با برخی از سران فتنه برخورد نمی شود. ما برای سران کیفر خواستی تهیه کردیم. آقا فرمودند نیاز به کیفر خواست برای اینها نیست. شما بروید آگاهی سازی کنید و بصیرت بدهید تا طبقه نخبگان کشور متوجه ابعاد پنهان این فتنه بشوند بعد این مسائل سینه به سینه در جامعه منتشر شود. اجازه بدهید مردم برای اینها کیفرخواست بنویسند. لازم نیست شما کیفر خواست بنویسید. لذا به این دلیل است که این مباحث پنهان را مطرح می کنیم.
جلسات آقای مهدی هاشمی برادران دو سال است که پنج شنبه ها در خانه اینها یعنی منزل مهدی هاشمی، امین زاده، بهزاد نبوی، مرعشی، موسوی لاری، عطریانفر، تاج زاده و بعضا آقای محمد خاتمی دارد برگزار می شود. صبحانه می خورند و تا ظهر هر پنجشنبه دور هم می نشینند و بحث و بررسی می کنند نحوه برگشت به قدرت و نظام را . خوب دو سال وقتی اینها دور هم بنشینند شما اهل فن هستید چی از توش در می آید. حتما باید یک طراحی هایی آنجا بشود. حتما باید یک اقدامات اجرایی و عملیاتی از این جلسات بیرون بیاید که اینها بتوانند به اهدافشان برسند. دور هم بنشینند و صبحانه بخورند که نیست. که من اگر وارد مسئله بشوم فراوان است. فقط این مقدار خدمت شما عرض بکنم که این جلسات آقای مهدی هاشمی در این فتنه از موثرترین جلساتی بوده که در رابطه با جریان انتخابات برگزار می شده و آن چیزی که کف خیابان و کشور را دچار یک مشکلات امنیتی پیچیده و شدید کرد تحت هدایت این جلسات زیر نظر آقای مهدی هاشمی بود. به آقای بهزاد نبوی می گوییم آقای بهزاد نبوی شما با این سن و سال سابقه که به تو می گویند چریک پیر می روی ۲ سال در جلساتی شرکت می کردید که یک آدم لمپن فاسدی مثل مهدی هاشمی آنرا اداره می کرد؟ که ابعاد وجودی جناب آقای هاشمی را همه می دانند از پدرش گرفته تا بقیه همه می دانند که این آدم چه تیپ آدمی است. از ارتباطش با سرویس های بیگانه که شکی در آن نیست تا مسائل فسادش که چون ساحت این جلسه مقدس است من وارد آنها نمی شوم. بعد ایشان سرش را تکان می دهد و می گوید بله متاسفانه من دو سال تحت تاثیر جلسات این آقا بوده ام. آقای بهزاد نبوی. این مقدار خدمت شما عرض کنم که امروز متهم در اختیار ماست که از سرکردگان اراذل و اوباش تهران است که اینها را از یک ماه، دو ماه قبل، همین آقایون، تیم اقای مهدی هاشمی اینها را دعوت کردند، توجیه کردند، آموزش دادند برای اینکه از آنها بتوانند در روزی که مورد نظرشان بهره لازم را ببرند. متهم در اختیار ما هست که شبی ۸۰۰ هزار تومان می گرفته تا به اتفاق رفقایش شرق تهران، چهار راه تهران پارس و نارمک و هفت حوض را با اراذل و اوباش تحت فرمانش به آتش بکشد. شبی هشتصد هزار تومان این یک نفر می گرفته . متهم در اختیار هست که شبی یک میلیون تومان می گرفته. از اراذل و اوباش تهران تا غرب تهران و میدان کاج و ….. را با اعوان و انصارش هرشب به آتش بکشد. متهم در اختیار ماهست که مسئولیت او جمع آوری سیاهی لشکر برای تهیه کنندگان فیلم های سینمایی است و شناخته شده هم هست. این آقا را آورده اند. توجیهش کرده اند، شبی ۲ میلیون تومان می گرفته که سیاهی لشکر را توجیه می کرده توی خیابان ها اتوبوس آتش بزنند، بانک آتش بزنند، به نیروهای انتظامی حمله بکنند، توهین به مقام معظم رهبری کنند و به پایگاه های بسیج حمله کنند. این متهم الان در اوین در اختیار ماست. قریب به دویست میلیون تومان فقط اینها ، سرکرده های اراذل و اوباش از مهدی هاشمی پول گرفته اند. جال اینجاست که می گویند که ایشان پول را روی میز چیده بود و دسته دسته به ما پول می داد. خیلی عجیب است. برادارن این اطلاعاتی که خدمت شما ارائه می دهم بی جهت نیست. ما این اطلاعات را خدمت مقام معظم رهبری ارائه دادیم. خدمت آقا بدون سند نمی توانیم حرف بزنیم. برای آقا هم ما تحلیل گر نیستیم که تحلیل ارائه دهیم فقط باید مستندات ارائه دهیم. همه مستندات رفته خدمت مقام معظم رهبری. چه می کردید شما در این جلسات؟ دو سال آزگار، آقای مهدی هاشمی این جلسات را اداره می کرده است.

آقای مهدی هاشمی نرم افزاری را وارد کرده است که گفت در خبرگان امتحان کردم و موثر شد. ما نمی دانیم چکار کرد در انتخابات مجلس خبرگان همینقدر خدمت شما بگویم که نرم افزاری که ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری وارد کشور کرده بود وصل می شد به یک اس ام اس سنتری که ایشان از طریق دیش هی ماهواره ای در قشم و کیش از سیستم های ماهواره ای استفاده می کرد. به مخابرات ما هم خیلی کاری نداشت. این اس ام اس سنتر بود. برای هرکدام از ناظران سر صندوق یک موبایل و یک خط ایرانسل گذاشته بودند در اختیارشان . اینها سرصندوق های رای ساعت به ساعت از طریق برقراری شماره تلفنی با این اس ام اس سنتر اطلاعات صندوق را ساعت به ساعت منتقل می کردند به این اتاق جنگی که جناب آقای مهدی هاشمی راه انداخته بود. در تهران سه اطاق جنگ درست کرده بود. در هر مجموعه نزدیک۳۰ نفر پسر و دختر جوان پای رایانه نشسته بودند. که ستاد اصلی شان آقای میرحسین موسوی و آقای مهدی هاشمی قرار بود حضور پیدا کنند و از آنجا هدایت کنند و کنترل کنند انتخابات را. من به عنوان ناظر سرصندوق، به عنوان نماینده کاندیدا سرصندوق شماره اس ام اس سنتر را می گرفتم وقتی وصل می شد شماره ۱ را می زدم حجم جمعیت سرصندوق را نشان می داد که زیاد است یا کم است. ۲ را که می زدم معنی اش این بود که اصول گرا ها در این صندوق رای دارند یا اصلاح طلبان. هرکدام از این عددها تعریفی داشت در این اس ام اس سنتر، اینها می توانستند با اس ام اس سنتر رصد بکنند ساعت به ساعت انتخابات سرتاسر کشور را . و جالب اینجاست که چرا می خواستند که چنین کاری بکنند. می گفتند که دیگر سادگی نمی کنیم مثل قبل که بگذاریم انتخابات تمام شود و بعد برویم شکایت کنیم .. با استفاده از این اطلاعات ساعت به ساعت از این طریق شکایت روی شکایت روی میز وزیر کشور می گذاریم. جالب اینجاست که رسانه های خودشان را و حتی رسانه های خارجی را بسیج کرده بودند تا یک عملیات سنگین روانی را روی افکار عمومی در حین برگزاری انتخابات انجام دهند. که مردم چه نشسته اید که در فلان حوزه و فلان حوزه مثلا ساعت ده صبح دارد تقلب می شود. بریزند اصلا افکار عمومی را به هم . جالب اینجاست که یکی از تصمیمات انها این بود که هرجا دیدیم که رای رقیب بالاست نیرو اعزام کنیم یک تقلبی شکل بگیرد و آن صندوق باطل شود. خیلی برنامه مفصل است . خیلی مفصل است . سه تا اتاق جنگ درست کرده بودند که اگر دستگاه امنیتی اولی شناسایی کردند کنترل کردند بروند اتاق دومی و اگر دومی را کنترل کردند بروند توی اتاق سومی. برایشان خیلی مهم است . این آقایان جلوتر عرض می کنم که با مستندات خودشان تهیه کردند و در اختیارخودشان بود از نظرسنجی ها، به این رسیده بودند که قطعا شکست خورده اند؛ اما بهانه تراشی جزو برنامه های اینها بود که اینها بتوانند یک جوری اختلال ایجاد کنند در سیستم انتخابات که خوب به لطف امام زمان قبل از انتخابات یعنی شب قبل از انتخابات بین ۸ تا ۱۲ شب هر سه جا شناسایی شد و هر سه جا را مختل کردیم و نگذاشتیم ادامه بدهند و به این شکل اخلال ایجاد بکنند. یادتان هست که صدایشان هم درآمد که چرا اس- ام- اس ها شده و چه شده و چه شده. یک عملیات روانی را روی این هم انجام دادند. هدفشان استفاده از اس ام اس سنتر آقای مهدی هاشمی بود که اگر ما مختل نمی کردیم در همان ساعات اول انتخابات را زمین گیر می کردند و نمی گذاشتند به انتها برسد چون اساسا مطلع بودند که شکست خورده اند و رای نمی آورند و می خواستند که هزینه این شکست را بیندازند به گردن نظام بیندازند . هزینه این شکست نباید بیفتد گردن اصلاحات و معلوم شود که اصلاح طلبان از بی عرضگیشان نتوانستند در جامعه جایگاهی برای خودشان بدست بیاوردند. از این مسائل زیاد است که جلوتر عرض می کنم.
جلسات آقای میرحسین موسوی ۱۰سال است، شما باید بدانید این را، ده سال است آقای میرحسین موسوی جلساتی دارد. یک حلقه های مطالعاتی دارد، کمیته های مطالعاتی دارد که اینها هم اساتید دانشگاه هستند. آقای دکتر بهزادیان نژاد است، پسران شهید بهشتی و جناب آقای فاتح و … اینها هستند. ده سال است اما نه برای انتخاب، اینها دارند کارمطالعاتی انجام می دهند. محصول مطالعات ده ساله آقای میرحسین موسوی شده جزوه زیست مسلمانی . این جزوه راهبرد آقای موسوی است برای ا داره یک جامعه و یک حکومت. در زمینه مسائل دینی؛ سیاست، اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی،…. درهمه زمینه ها آقای موسوی نظرات خودش را در اینجا آورده است. جزوه زیست مسلمانی که اگر در اختیار شما قرار گیرد و شما بررسی کنید آن چیزی که از آن طراوش پیدا می کند مخالفت جناب آقای میرحسین موسوی با حکومت دینی است. ایشان می گوید حکومت دینی معنی و مفهوم ندارد. ما بایدحکومت دینداران داشته باشیم نه حکومت دینی. که دقیقا فکر جریان چپ و آقایان ملی- مذهبی هاست که کتاب هم در این زمینه دارند. مثل آقای ابراهیم یزدی که در این زمینه کتاب دارد. اگر بگردید کتابش را پیدا می کنید در زمینه اینکه حکومت دینی نه حکومت دینداران. علتش هم مشخص است که چرا می گویند حکومت دینداران نه حکومت دینی. مشخص است که عقیده این آقایان این است که ما باید براساس چیزی که نظامات لیبرال دموکراسی کشور های غربی یا نظامات شرقی که تجربه شده است ، آن نظام های متداول دنیای غرب و شرق را که تجربه شده وارد کشور بکنیم و یک مشت آدم دیندار فقط بگذاریم که آنرا اجرا بکند. نباید ما قوانین خودمان را براساس احکام شریعت، احکام قرآن، سیره نبوی و اهل بیت قراردهیم. این می شود حکومت دینی. مفصل است؛ خوبست این جزوه را که منتشر هم شده مطالعه بفرمائید یا من در اختیارتان می گذارم. ببینید این ذهن و فکر آقای موسوی است. آقای فوکویاما در ارتباط با نظام لیبرال – دموکراسی می گوید که نظام لیبرال دموکراسی، پایان تاریخ است و بشر اگر بخواهد به سلامت برسد و حکومتی اگر بتواند جامعه خود را درست اداره کند همه باید نظامی مثل لیبرال دموکراسی را سرلوحه کار خود قراردهند. نظام لیبرال دموکراسی که اینها می خواستند واردکشور ما بکنند آن اصلاحاتی که می خواستند اجرا بکنند می خواستند نظام ما را به صورت یک اسلام ماتیک مالیده را در منظر مردم و جهان قرار دهند. اینها فصل است . آقای میرحسین از یکسال قبل از انتخابات این جزوه را آماده کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که باید این محصولش را ارائه دهد و نیاز به تریبون داشت. دنبال تریبونی برای ارائه کردن آن بود. هم ما غافل بودیم و هم اصلاح طلبان . اصلاح طلبان فکر می کردند که می توانند مثل سابق از اسم او استفاده کنند و بعد هم مثل یک دستمال او را کنار می اندازندکنار. آقای خوئینی ها می گوید به خاتمی که نگران حضور کروبی و موسوی است و می گوید تعدد کاندیدا ها باعث شکست من می شود می گوید: بابا این موسوی را که هر دفعه می آوریم و از او استفاده می کنیم و مثل یک دستمال او را به کنار می اندازیم. .نگران او نباش. جالب اینجاست بگذارید همینجا بگویم که آقای بهزاد نبوی هم به آقای خاتمی می گوید که به کروبی دو سه تا وزارتخانه بدهید کنار می رود. میرحسین را هم که همیشه ما می آوریمش. ما از او خواسته ایم که بیاید و هر وقت بگوییم می رود کنار شما نگرانی چی هستی. دو مطلب هم درباره این آقایان می گوید که خوبست شما بدانید. می گوید که اگر کروبی نرفت کنار می رویم مدیریتش را در دوران بنیادشهید بررسی می کنیم و از دوران بنیاد شهید او فساد اقتصادی پیدا می کنیم و بزرگش می کنیم و و مطرح می کنیم تا خودش برود کنار. اگر هم پیدا نکردیم یک فساد برایش می سازیم. نگاه را ببینیند شما. یک فساد مالی برایش درست می کنیم و بهش می گیم که خلاصه اگر نروی کنار اینجوری است. در ارتباط با میرحسین هم نقشه اصلی مال آقای بهزاد نبوی بود . او گفت که اگر میرحسین نرفت عکس خانمش را که قبل از انقلاب بی حجاب است منتشر می کنیم و به گوشش می رسانیم که اگر نروی کنار ما منتشر می کنیم. بعدا این به نام اصولگرایان مطرح شد اما مستنداتش را داریم که اولین نفر کسی که مطرح کرد ایشان بود که در جلساتشان مطرح کردند. جالب است که ما هم قبل از انتخابات خدمت آقای کروبی و میرحسین خدمت هردوشان رسیدیم و آنها را از این برنامه ها آگاه کردیم.آقای میرحسین هم علیه بهزاد مصاحبه ای کرد و دعوایی هم بینشان شد اما بعدا بالاخره مشکلشان حل شد.

این نگاه و روش لیبرال دموکراسی است که برای برگشت به قدرت از هر روش و شیوه ای باید استفاده کرد. روش ها و شیوه های کاملا غیراخلاقی که شما نمونه هایش را در کشورهای غربی دارید که کسی که به قدرت می رسد کاملا فاقد هرگونه خصوصیات اخلاقی فردی است. طرف فاسد الاخلاق درمقام ریاست کشور قرار می گیرد و کسی هم کاری ندارد . علت آن است که در آنجا همان نظامات اقتصادی و کارتل های اقتصادی کشور را اداره می کنند. آنها می خواهند همان نظام را در اینجا پیاده کنند. اصلاحاتی را می خواهند از نظام لیبرال دموکراسی وارد کشور کنند که دروغ هم می گویند. ای کاش اینها همان اصلاحات لیبرال دموکراسی را وارد می کردند که تعریفش مشخص است. تعبیر اصلاحات در نظام لیبرال دموکراسی این است که تغییر روبناها برای جلوگیری از فروپاشی زیربناها. می گویند برای اینکه نظام فرو نریزد ما باید دائما اصلاحات انجام دهیم. روبناها را اصلاح کنیم. جالب اینجاست که نظر اسلام هم در مورد اصلاحات همین است با این تفاوت که آنجا می گویند برای اینکه بتوانیم بشر را در دنیا به صلاح برسانیم و در اینجا می گوییم برای اینکه بتوانیم بشر را در دنیا و آخرت به صلاح برسانیم. شرقی ها و نظامات مارکسیستی هم اصلا مطلقا اعتقادی به اصلاحات ندارند. آنها می گویند اصلاحات واپس گرایی و تحجر است. خوب آقایان دوم خردادی شما کدام اصلاحات را وارد کشور کرده اید. شما اصلاحات لیبرال دموکراسی را هم وارد کشور می کردید ما می پذیرفتیم اما شما اصلاحات لیبرال دموکراسی هم وارد کشور نکردید. . شما اصلاحاتی را وارد کشور کرده اید که همه نظام و انقلاب را هدف قرارداده اید. یادمان نرفته که اینها به امام به دین به قرآن به امام معصوم حمله کردند . به ولایت فقیه حمله کردند. گفتند که امام را به موزه های تاریخ باید ببرند. وقتی بررسی فنی و امنیتی می شود معلوم می شود که اصلاحاتی که دنیای غرب و آمریکا در اختیار اینها گذاشته اینها اصلاحات جعلی است نه اصلاحات واقعی. و گرنه خود اصلاحات خودش ارزشمند است اما چون ارزشمند است نسخه جعلی و دروغین آمریکایی درست می کنند و در اختیار اینها قرار دادند و از همان ابتدا زیر بنا ها را مورد حمله قرار می دهد و از همان ابتدا اقدام می کنند علیه ارکان نظام و رهبری . و در این انتخابات هم از ابتدا تمام اقدامات اینها از ابتدا هدف قراردادن ارکان نظام اسلامی و از جمله مقام معظم رهبری بود.
آقای میرحسین با این شرایط و با این ترتیب وارد رقابت شد تا طرح ده ساله اش را مطرح کند. وارد عرصه شد و دغدغه مهمی شد برای آقای خاتمی که چه بکند. در دوسه جلسه اول به نتیجه نرسیدند و میرحسین گفت تو خودت را به من سنجاق نکن. من به تریبونی نیاز دارم. در جلسات سوم و چهارم میرحسین متوجه شد که آقای خاتمی کاملا متزلزل است و از این متزلزل بودن آقای خاتمی بهره لازم را می برد و با چند استدلال ایشان مصصم می شود برای ماندن در انتخابات. استدلالهایش چیه:
۱-اگر خاتمی بیاید اصولگرایان باهم متحد می شوند و خاتمی شکست می خورد . این حرف را خود خاتمی هم می زند. اما اگر من بیایم بین اصولگراها شکاف می افتد و من از سبد اصولگراها رای دارم.
۲- آقای میرحسین استدلالش این است که اگر من بیایم خاتمی قطعا کنار خواهد رفت.
۳- اگر من بیایم جریان اصلاحات خواه ناخواه چه بخواهد و چه نخواهد پشت سرمن قرار می گیرد و کار دیگری از دستشان برنمی آید.
این استدلالها جلو چشم آقای موسوی باعث می شود که او تصمیم به ماندن بگیرد و با ماندن موسوی آقای خاتمی از انتخابات خارج می شود. برادران، ورود آقای خاتمی به انتخابات یک پروسه پیچیده است . من فقط باید یک ساعت و نیم بگویم که آقای خاتمی چی شد که آمد در انتخابات. همینقدر بگویم که در این چهارساله آقای خاتمی تلاشش هست که بیاید در انتخابات اما باید سنگ هایش را با اصلاح طلبان وابچیند. خاتمی می گوید من مشکلم را با رهبری و اصول گرایان حل می کنم اما مشکلم را با شما چگونه حل کنم. او می گوید یکی می گوید از قرآن رد شو ؛ یکی می گوید از قانون اساسی رد شو؛ یکی می گوید در مقابل مقام رهبری بایست. من جرات و توان این کار را ندارم و نگرانیم برای حضور در انتخابات این است که شما باید تکلیف تان را با من روشن کنید. جریان اصلاحات هم وقتی متوجه می شود آقای خاتمی متزلزل است برای آمدن، شروع می کند به تهدید کردن آقای خاتمی . مرتب تهدید می کنند که تو آدم خودت نیستی و ما تو را به اینجا رساندیم. ما اگر پشت تو را خالی کنیم کسی تو را تحویل نمی گیرد. اگر امروز در دنیا جایگاهی داری به پشتوانه اصلاحات است. بدان اگر کنار بروی ما پشت سر میرحسین نمی رویم و اگر هر کاندیدایی از ما در کشور شکست بخورد تو باید پاسخگو باشی.
آقای مجید انصاری می گوید آقای خاتمی امروز برای اصلاحات از خود گذشتگی نکنی پس کی می خواهی از خود گذشتگی بکنی؟ امروز جامعه نیازمند وجود توست . بعد در جلسه مجمع که ایشان نبود گفتند ایشان خیلی متزلزل است . گفتند باید بلایی سرش بیاوریم. کسی جز او نداریم. او را ببریم به گوشه رینگ و آنقدر با بوکس او را بزنیم که هزینه نه گفتن برای او بیش از هزینه بله گفتن باشد. همین کار را هم کردند. خاتمی هم گفت که این عملیات روانی را به جای اینکه روی من انجام دهید بهتر است روی اصولگرایان پیاده کنید. شما همه متمرکز روی من شده اید. جالب اینجاست که آقای خاتمی می گفت اگر بیایم با این تفکرات شما چه پیروز شوم و چه شکست بخورم نابود شده ام. بهرصورت وقتی آقای خاتمی کاندیداتوری خودش را اعلام کرد به او گفتند تو را می بریم بوشهر و شیراز و اینجاها، ۳۵ هزار نفر جمعیت جمع می شوند. رفت ۵ هزار نفر بیشتر جمع نشدند. همان موقع بنیان های فکری آقای خاتمی فروریخت. ایشان فهمید این نظرسنجی هایی که به او می دهند صحت ندارد و اینکه می گویند چه نشسته ای که ملت ایران منتظرند که تو بیایی از تو استقبال کنند همه اش دروغی بیش نیست. آقای هاشمی به او پیغام داده بود که آقای خاتمی شما اگر بیایی ده میلیون رای از احمدی نژاد جلوتر هستی. بعد ایشان درآمد و گفت که من نه نظرسنجی های شما را قبول دارم و نه تحلیل آقای هاشمی را که گفته من ده میلیون رایم جلو است. شما همه دارید اشتباه می کنید و دروغ به من می گویید. شما ها من را نابود می کنید. خیلی بحث مفصل است . در هر صورت وقتی آقای میرحسین آمد ایشان جدی شد که کنار برود و از فرصت استفاده کرد که از صحنه برود کنار.

آقای میر حسین با ژست مستقل وارد صحنه رقابت انتخاباتی شد. با ژست مستقل. ایشان می خواهد از سبد اصولگراها رای جمع کند. نباید خودش را اصلاح طلب معرفی کند. می رود مسجد نازی آباد، پایین شهر، شروع می کند حرف های عدالت طلبانه، انقلابی، درحمایت از آرمان های امام را مطرح می کند. اینجاست که اصلاحات دچار یاس و ناامیدی اساسی می شود و دو هفته در کمای کامل فرو رفتند و فحش و ناسزا پشت سرآقای موسوی می گفتند . موسوی خوئینی ها گفت که: “خاک عزا برسر ما، میرحسین شد کاندید ما. ما چه خاکی به سرمان شده که میرحسین باید بیاید دور میزی بنشیند که ما می خواهیم تصمیم گیری بکنیم. ما زمان امام هم مدیریت او را قبول نداشتیم. جالب است می گوید ما زمان امام هم مدیریتش را قبول نداشتیم. ولی به امام جرات نداشتیم بگوییم. می گوید میرحسین مثل بهمنی روی سرما خراب شد و ما فقط به زور سرمان را از زیر بهمن بیرون نگه داشتیم. کی گفته که آقای موسوی نخست وزیر امام است و حمای از جنگ و دفاع مقدس ایشان اقدام کرده است؟جنگ را اداره کرده است. کجا جنگ را اداره کرده است؟” ببینید آقایان اینها این مطالب را درجلسات خودشان مطرح می کنند. این زبان یک فرمانده سپاه یا یک اصولگرا نیست که بگوییم حالا یک چیزی می گویند. این حرف ها را در جلسات خودشان پدر معنوی اصلاحات می زند. پدر معنوی اصلاحات. می گوید اگر این عرضه داشت اگر زمان جنگ واقعا پای جنگ بود موقعی که عملیات فتح المبین و بیت المقدس انجام شد و جمهوری اسلامی در اوج پیروزی بود یک دیپلماسی قوی راه می انداخت یک قطعنامه ای پذیرفته می شد که جنگ را خاتمه بدهد. همین ایشان می گوید که جام زهر را کی داد دست امام؟ همین میرحسین موسوی دست امام داد. حالا امروز چه خاکی به سرمان بکنیم که باید برویم از این آدم دفاع کنیم. میرحسین جام زهر را دست امام داد. اگر میرحسین کشور را در خدمت جنگ می برد و اعتقادی به ادامه جنگ داشت که امام جنگ را آنگونه تمام نمی کرد که بیاید بگوید من جام زهر را سرکشیدم. خیلی عجیب است برادرها. اینها را وقتی ما از آنها شنیدیم بسیار برایمان ویژه بود که اینها نگاهشان درباره مسائل درونی خودشان چی هست.
ما یک نواری از آقا داریم که اواخر جنگ به گلف اهواز آمده بودند و فرماندهان جنگ دور ایشان جمع اند و به ایشان تشرمی زنند که چرا امکانات و مهمات به ما نمی دهید . ایشان رئیس جمهور بودند. جنگ مهمات می خواهد تجهیزات می خواهد. خودرو می خواهد نیرو می خواهد. بچه های جنگ در بین شما هستند برادران اواخر جنگ به قدری پیچیده و سخت شده بود واقعا کمر شکن بود برای فرماندهان و رزمنده ها. در این دو سه سال آخر جنگ چه فشار طاقت فرسایی روی گرده بچه ها توی دفاع مقدس بود. من بچه جنگم دارم خدمت شما عرض می کنم. از ابتدای جنگ به لطف امام زمان تا آخر بوده ام. در تخریب بوده ام . نوک پیکانش هم بوده ام. کمر بچه های ما خرد شد. تمام این فریاد ها را در آن جلسه به آقا می زدند. می گویند چرا خود شما توی جنگ نیستید؟ چند ماهی آقا نرفت آنجا شما یادتان هست. آقا پاسخ می دهند که من در جنگ همیشه بوده ام . این چون شیرین است همه جا می گویم. آقا فرمودند: این چند وقت هم که نیستم امام بر من حضور در برخی استانهای جنگی را حرام کرده است. امام نگران جان آقا بودند. گفتند: من خیلی تلاش کردم امام اجازه ندادند تلاش من موثر واقع نشد؛ آقای موسوی اردبیلی و حاج احمدآقا را واسطه قرار داده ام تا امام قبول کردند و حالا برگشته ام به صحنه جنگ. یادتان هست دوستان که وقتی مقام رهبری می رفتند جبهه، امام دو گوسفند قربانی می دادند که ایشان سلامت برگردند. . در بخش دوم می گویند: “من چه بکنم که به نخست وزیر این کشور دستور کتبی داده ام که صنایع این کشور از جمله ایران خودرو ( اسم می آورد) در خدمت جنگ و در پشتیبانی از جنگ قرار گیرد اما نامه من روی میز ایشان مانده است و هیچ اقدامی نکرده است. ایران خودرو با ارز دلاری ۷ تومان پیکان تولید می کند. زیر پای این آقایان در ادارات دولتی گذاشته است من چه بکنم؟ ۷-۸ مورد دستوراتش را اسم می آورد که: من به ایشان دستور دادم روی میز ایشان ماند و عمل نکرد. من به آقای نخست وزیر گفتم و عمل نکرد. من به وزرا این آقا گفتم که چه اقداماتی انجام دهند انجام ندادند. من چه بکنم؟” این مستند انقلاب ماست . صدای آقا را داریم ما. اینها سابقه لجاجت آقای میرحسین است.. حالا ما اینها را از چه کسی می شنویم؟ از آقای موسوی خوئینی می شنویم در اتاق فکر اصلاحات. البته چند وقت بعد هم محسن رضایی این حرف را زد که جام زهر را آقای میرحسین دست امام داد. البته کسی از ایشان نمی پذیرد اما این را می گویم که بگویم این از زبان آنهاست.
اینها میرحسین را قبول ندارند. بگذارید یک مورد دیگر هم پیدا کنم مستند خدمت شما عرض بکنم . آقای موسوی بجنوردی پس از آمدن میرحسین ایشان می گوید میرحسین فاسق است و با آمدنش فعل حرام انجام داده است. آقای مجید انصاری می گوید با آمدن آقای میرحسین پیروزی صد در صدی ما تبدیل به باخت صد در صدی شد. اساسا با هم مشکل دارند. البته مواضعشان از هم جداست من وقت ندارید فقط بدانید اینرا. اگر بگویم بحث ۶ یا ۷ساعته است. هرجا ما می رویم مشکل کمبود وقت پیدا می کنیم. البته خدمت آقایان بزرگان که می رسیم آنها بیشتر وقت می گذارند اما در خدمت شما وقت کمتر داریم. خدمت آقایان مجلس خبرگان رسیدم . حاج آقای شکرالهی ، حضرت آیت اله کعبی و عبدالهی و اینها می دانند. من از صبح تا ساعت سه بعد از ظهر مفصل این را با اسناد و مدارک خدمتشان ارائه دادم. خدمت نمایندگان مجلس رسیدم ۵ ساعت مفصل توضیح دادم. خدمت آقایان مراجع هم که رسیدم همینطور بود.

بحث خیلی عجیب است. هر موضوعی که بخواهم وارد شوم یک دنیا مطلب است. این آقای میرحسین موسوی اصلا فکرش فکرش فکر مارکسیستی شرقی دارد و حالا چه اتفاقی در این مملکت افتاده است که ایشان دستش در دست لیبرال دموکرات ها قرار گرفته است که یک فکر غربی است. این را خدمتتان عرض می کنم من درباره اختلافات اصلاح طلبان عرض کردم این اختلافات واقعی است. هیچ بازی هم نیست. اینها واقعا با هم تضاد اساسی دارند و آقای میرحسین هم واقعا مستقل وارد انتخابات شد. اینها بعد از دو هفته خودشان را جمع و جور کردند و گفتند حالا این اتفاق افتاده. اگر با میرحسین بتوانیم به بخشی از نظام هم بتوانیم آویزان شویم( با همین کلمات) به بخشی از نظام هم بتوانیم آویزان شویم باز خودش کلی است. دیگر فرصت اینکه برویم وکاندیدای دیگری دست و پا کنیم نداریم. به نظرم بهزاد نبوی گفته. بنابراین جلسه گذاشتند و به این نتیجه رسیدند که باید بروند سراغ آقای میرحسین. باید نفوذ بکنند به صورت آشکار و پنهان در ستاد آقای موسوی. جلسه چهارم عید سازمان مجاهدین جلسه پنهانی گذاشتند با آقای میرحسین.آقای موسوی گفت که صدای این جلسه را درنیاورید چون می خواهم از اصولگرایان رای جمع کنم . اصول گراها بفهمند من با شما نشسته ام به من رای نمی دهند. آن شکاف را باید ایجاد کنم. بعد می گوید که از من انتظار نداشته باشید که من با شما عکس دو نفره بیندازم اما بدانید نود درصد فکرم با شما یکی است. دم خروس در آن جلسه زد بیرون . معلوم شد که تمام ژست مستقل بودن ایشان دروغی بیش نیست. ایشان نیازمند حمایت جریان اصلاحات است و خودش هم می داند. این اعوان و انصاری هم که دورش جمع شده اند کننده کارنیستند. چند روز بعد با مشارکت چنین جلسه ای گذاشت.چند روز بعدش با ملی- مذهبی ها چنین جلسه ای گذاشت. به لطف امام زمان و به برکت زحمات سربازان گمنام این جلسه منتشر شد . ما ظرف ۲۴ ساعت منتشرش کردیم در اختیار مردم گذاشتیم که تا بگوییم که مردم بفهمید این دارد دروغ می گوید و پشت صحنه با طیف رادیکالی که علیه نظام شمشیر کشیده اند دستش در یک کاسه است نگاهش نگاه شرقی هست اما نیازمند حمایت اینهاست.
بلافاصله در ستاد ها این اتفاق افتاد. آقای صفدر حسینی را اصلاح طلبان معرفی کردند. آقای میرحسین هم بهزادیان نژاد هم دستش را گذاشت در دست آقایی صفدرحسینی. یک اختلاف هایی هم داشتند برطرف کردند بلافاصله در همه استانها ستاد اصلاحات و ستادمیرحسین یکی شد به جز برخی جاها که نشد مثل تهران . و در راس ستادها هم یک آدم مشارکتی گذاشتند . مشارکتی ها که در همه جاهای کشور آدم دارند. آقای میرحسین رخنه را پذیرفت. یک جشنی گذاشتند در برج میلاد. از موسوی و اعوان و انصارش دعوت کردند و گفتند در آن جشن ما باید تا به میرحسین بفهمانیم که کار کردن چه جوریه؟ این حرف هایی که میرحسین دارد میزند که همان حرف های آقای احمدی نژاد است .. چه فرق می کند. جالب است که درامدند و گفتند که این همان احمدی نژاد عاقله. همان احمدی نژاد است فقط فرقشان این است که این عاقل است. همین. گفتند باید ادبیات را باید عوض کند.گفتند که آقای میرحسین اگر می خواهی پیروز شوی باید با ادبیات اصلاحات حرف بزنی. جلسه می گذاشتند؛ پیغام می فرستادند. دیدند که فایده ندارد. گفتند که باید یک جشنی بگذاریم که به او بفهمانیم که کار کردن چیه.
برج میلاد تهران جشن گذاشتند اقایان، نبودید احتمالا ببینید چون ما مجبور از این جور جاها را از نزدیک برویم رصد بکنیم. اوضاعی بود. یعنی تمام آن اتفاقاتی که افتاد در دوره آقای خاتمی در حوزه فرهنگ و کارنوال ها و همه را یکجا جمع کردند توی دو ساعت سه ساعت. ببینید چی شد. دختر و پسر و ماتیک و سرخاب را مخلوط کردند توی همدیگه که بیا و ببین. هر سیاه نمایی که می توانستند برعلیه نظام کردند. یک کلیپ هم پخش کردند که کاملا کلیپ منافقان بود. یک جشن حسابی. آقای میرحسین با آرنج زد به بهزادیان نژاد و گفت که یاد بگیر. این کار کردن است. توی مسجد نازی آباد با صد نفر که نمی شود. آقای میرحسین رخنه را پذیرفت . دست آخر هم سخنرانی ها را مشارکتی ها نوشتند و می دادند تا بگوید. مفصل است اجازه بدهید که عبور بکنم.
نکاتی هم بود که میر حسین تا حالا برای ما کاری نکرده او اصلا اصلاح طلب نیست. عین حرفشان این است که: آقای میرحسین ما را به مقصد نمی رساند. مثل رابطه با آمریکا و آزادی هایی که مد نظر هست. این ها را در جلساتشان می گویند. او یک اصول گراست . زمان امام هم او را قبول نداشتیم. یک هندوانه در بسته است و ابزار دست طرف مقابل است. نگاهشان به میرحسین این بوده است. میانه ای با میرحسین ندارند. نگاه آنها به میرحسین بعنوان ابزار دست طرف مقابل بود. من در همین حد کوچک یک نمای کلی از آقای میرحسین را دادم.

خوب دراین نمای توطئه نافرجام یک اهداف و استراتژی ها هم داشتند که اینها خیلی مهم است . این اهداف و استراتژی ها برادرها در بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم شد. در اهداف بلند مدت تغییر و تحدید قانون اساسی که در ذیل آن من می خوانم: صداو سیما، شورای نگهبان ، نیروهای مسلح، محدود کردن رهبری، مصوبات مجلس و حوزه دین و مذهب جزو موضوعاتی است که در جلساتی که در همان دو سال برگزار می کنند جلسات مجمع، جلسات جی هفت ، جلسات هاشمی، جلسات دوشنبه صبح ها دارند روی اینها کار می کنند. یعنی باید روی افکار عمومی آنقدر عملیات روانی انجام دهند و آنقدر تخریب صورت بگیرد که مردم نسبت به این ارکان و مولفه هایی که اثرگذار هستند شبهه پیدا کنند، مسئله پیدا کنند که بعد بتوانند به مقصد و ماورا و منظور خود برسند. این کارها در آنجا دارد انجام می شد که اگر واردش بشوم مفصل است.
حذف رهبری و ولایت فقیه جزو اهداف اصلی و استراتژیک اینها بود. من گفته ام که احمدی نژاد بهانه ای است برای جریان انتخابات که در دست اینهاست. اینها به دلایل خبط و خطاهایی است که بعضا اتفاق افتاده بهانه ای در این سی سال در اختیارشان قرار گرفته که به نظرشان می رسد که نظام در ضعیف ترین وضعیت خودش قرار گرفته است. ببینید برادران تحلیل سیستم های اطلاعاتی و امنیتی اروپا و آمریکا این است که نظام بعد از سی سال در ضعیف ترین وضعیت خودش قرار گرفته و این دقیقا تحلیلی است که اینها در جلساتشان دارند. عجیب است . من درباره رابطه شان با خارج از کشور بعدا عرض می کنم. همین تحلیل را اینها دارند که در ضعیف ترین وضعیت الان است و این فرصت را به هیچ قیمتی نباید از دست بدهیم و باید ضریب نهایی را بزنیم. دقیقا همین تحلیل را در جلساتشان هم دارند. همین تحلیل را اینها هم در داخل داشتند. برای آنها هم ضربه اصلی در این فتنه معطوف به مقام معظم رهبری قرار گرفت و هنوز که هنوز است در خیابان های تهران هر شب برعلیه مقام معظم رهبری شعار نویسی می کنند. در کوی دانشگاه در دانشگاه، شما در شهرستانها اینها را نمی بینید. تیر کینه اینها مستقیم متوجه ولایت فقیه و مقام معظم رهبری است. مستقیم.
فکر نکنید که اینها با مصداق رهبری خیلی مشکل دارند. من به عنوان یک مسئول امنیتی که کامل داریم اینها را رصد می کنیم می گویم که اینها اوایل با مصداق مشکل داشتند می گفتند باید موسوی خوئینی باید بشود رهبر. با مصداق مشکل داشتند اما از یکی دوسال بعد مصداق عوض شد. گفتند ما با مصداق کاری نداریم و الحق و الانصاف هیچ کس مثل ایشان نمی تواند کشور را اداره کند. این ردا برازنده ایشان است. هیچکس نیست. امروز متهمین زندانی می گویند قبلا هم در جلساتشان می گفتند که خداوکیلی کسی جز ایشان نمی تواند کشور را اداره کند. حرفهایی که آقای هاشمی لطف کرده اند و دارند می زنند. به چه بهانه ای خدمتتان عرض می کنم. بپرسید تا بگویم. وقتی بحث ولایت فقیه برگشت اینها چه اقدامات پیچیده ای انجام دادند که جلو آنرا بگیرند و حالا چقدر نسبت به آن نقد دارند. اینها بعد رفتند سراغ خود ولایت فقیه. تصمیم گرفتند. طرحشان این شد. گفتند ما آقای احمدی نژاد را باید بکنیم کاندیدای بیت رهبری و آقای میرحسین موسوی راباید بکنیم کاندیدای بیت امام. ما بیت امام و بیت رهبری را باید در مقابل هم قرار دهیم. که اگر احمدی نژاد شکست خورد بگوییم که بیت رهبری در مقابل بیت امام شکست خورده است. ببینید که هدف چقدر بالاست. وقتی بیت رهبری در مقابل بیت امام شکست بخورد دو حالت پیش می آید. وقتی آقای احمدی نژاد شکست بخورد هم ریاست جمهوری را بدست آورده ایم و هم ردای رهبری برمی گردد به بیت امام. سید حسن آقا به یک بنده خدایی می گوید که بروید به آقا بگویید خوب است ردای رهبری برگردد به بیت امام. این بنده خدا می گفت این پا و آن پا کرده که برود بگوید یانه. نهایتا گفت که عزم خودم را جزم کردم که بروم به آقا بگویم. گفت خدمت آقا مطرح کردم ایشان گفت: عجب این را به شما هم گفته؟ معلوم شد که به خود آقا هم گفته بود. و امروز اینها دارند طراحی می کنند برای اینکه این اتفاق بیفتد. بعضی از دوستان می گویند که ایشان خیز برداشته برای ریاست جمهوری، من عرض می کنم که ریاست جمهوری یک فرصت کوتاه است. ایشان خیز برداشته برای ریاست مجلس خبرگان و بعد هم رهبری . من مطلب دارم برای سید حسن آقا مطلب دارم. بگذارید همینجا بگویم. موقعی که آقای خاتمی می خواست برود خدمت مقام معظم رهبری؛ آقای سید حسن آقا در آمد گفت آقای خاتمی شما می روی پهلوی آقا نروی آنجا اجازه بگیری ها. ( به میرحسین موسوی هم همین را گفته است.) حق اینکه بروی پهلوی مقام معظم رهبری اجازه بگیری نداری. ( البته من می گویم مقام معظم رهبری آنها که نمی گویند.) شما وضعیت کشور را ترسیم کنید درحوزه اجتماعی، اقتصادی، دشمن در آستانه حمله، مردم همه نگران .جریان های مختلف آمده پیش من و از من دعوت کرده اند که کاری بکنم و من به این نتیجه رسیده ام که تکلیف دارم و آمده ام بگویم که می خواهم بیایم. اما اجازه نگیرید. همین حرف را آقای بهزاد نبوی هم می گوید. چرا اینها نباید اجازه بگیرند؟ وقتی که فتنه هدفش مقام معظم رهبری است طبیعی است که به کاندیداها نگویند که اجازه بگیرید. عکسش باید مطرح باشد. خوب شما هدفتان زدن آقاست. شما هدفتان به زیر کشیدن نظام ولایی در کشور است. تمام ساختارهای این نظام در این سی سال براساس نظام ولایی شکل گرفته و مانده است. این همه بی حرمتی نسبت به جایگاه ولایت فقیه که سکان اصلی کشور دستش بوده و در تمام پیچ های خطرناک کشور را اداره کرده است. چه زمان امام و چه بعد از امام . شما به این دلیل دارید چنین می کنید. و امروز در سرویس های اطلاعاتی دشمن هم به همین نتیجه رسیده اند که تا این هست ما به جایی نمی رسیم. اجازه بدهید همینجا بگویم که آقای فوکویاما می گوید که شیعه دو بال دارد. یک بال سرخ شهادت و عاشورا و یک بال سبز تشیع انتظار برای ظهور مهدی فاطمه سلام اله علیها. بعد می گوید که محوری که این دو بال روی آن استوار است ولایت فقیه است و اگر بخواهیم به هدفمان برسیم باید آنرا تضعیف کنیم. باید آنرا از بین ببریم. مهندسی او در ایران، مهندسی معکوس است. می گوید باید شهادت طلبی را به میل دنیا طلبی تبدیل کنیم. باید اینها را دنیازده بکنیم. نقطه عزیمت فکری ایدئولوژی دینی اینها باید برود به سمت سکولاریسم تا بتوانیم اینها را از درون بریزیم به هم . من جلوتر دراین باره خیلی بحث دارم. پس نگاه اینها نسبت به آقا این است. حذف ولایت فقیه و رهبری جزو مبانی اینهاست و اینها می گویند از این نباید دست برداریم.

حذف نظارت استصوابی و شورای نگهبان جزو اهداف میان مدت و کوتاه مدت اینهاست. حذف احمدی نژاد به هر قیمت جزو اهداف کوتاه مدت اینهاست. آقای خوئینی ها می گوید که اگر شمرهم بیاید بهتر از احمدی نژاد است. یعنی حاضر هستیم شمر بیاید اما آقای احمدی نژاد نیاید. نکته دیگری هم از موسوی خوئینی ها هم دارم که می گویم. موسوی خوئینی می گوید که ملاک برای ما اصلاح طلبان رای آوری کاندید است. شما اگر پیغمبر خدا را هم بیاورید و کاندیدا کنید و او رای نداشته باشد ما پشت سر او قرار نمی گیریم. شما همه اهل فن هستید که این حرف یعنی چی. پیغمبرخدا هم اگر رای نداشته باشد ما پشت سرش نمی مانیم. نگاهی کاملا لیبرال دموکراسی. کاملا نگاه غربی است. که از این مسائل زیاد داریم. حذف احمدی نژاد با همین هدف. بازگشت به قدرت بدون کمک رهبری با عبور از موانع دینی. همان که گفتم که گفتند از آقا اجازه نگیرید. بدون کمک رهبری چون با خود او کار داریم. آقای خاتمی می گوید من اگر به قدرت برگردم چیزی از جایگاه ولایت فقیه باقی نخواهم گذاشت مگر یک جایگاه تشریفاتی. مهدی هاشمی ببینید چه می گوید. می گوید: اگر پدر من بیاید قانون اساسی را تغییر می دهد و اصل ولایت فقیه را حذف می کند و یا مصداق ان را تغییر می دهد. همه خیز برای آقای است. بی خود نیست که امروز علیه رهبری اینهمه شعار داده می شود. نوشته می شود.
البته چون من در حوزه اصولگرایان هم به اندازه حوزه اصلاح طلبان کار می کنم می دانم و به شما می گویم خیلی از اینها محصول کم کاری های ماها اصول گراهاست. ماها کجا کم آورده ایم. آقایان. احزاب اصول گرا و نخبه های اصولگرا کجاها کم آوردند. ما کجاها دچار شبهه و ابهام شده ایم. این غبار فتنه چه مقدارش روی سر و صورت ما نشست. باید آنجا که باید در مقابل رهبری و ولایت سینه سپر می کردیم مثل یاران عبداله که تیر کینه دشمن به سینه ما بخورد. ما کشیدم کنار و خورد به آقا. دولت اصولگرا با سرعت رفت و آقا هم حمایت کرد. کجا کنار کشید که آقا مورد حمله دشمن قرار گیرد؟ تعلل های ما. کم کاری های ما. عدم بصیرت و آگاهی درحوزه اصولگرایی که خیلی از مسئولین اصول گرا را متاسفانه گرفته است که من با آنها حرف دارم و آنها را خواهم گفت. اینها باعث شد که دشمن احساس کند که بعد از سی سال ما در ضعیف ترین موقعیت قرار گرفته ایم و می تواند ضربه بزند. اینها باشد که دشمن احساس کند ما ضعیف شده ایم. در این انتخابات ، در طول این سی سال نمونه نداشته است. در امریکا دشمن ستاد انتخاباتی تشکیل داد. کمیته برای حمایت از اقایان تشکیل داد. کمیته تشکیل شد. لحظه به لحظه . روز به روز. ساعت به ساعت در این دو سال هدایت می کردند آنجا را. یک جاهایی هم ماها کم آوردیم. یک جاهایی کشیدیم کنار که آقا هدف قرار گرفت. یادمان باشد که در رابطه با اصولگرا هم حرف داریم که بزنیم بین خودمان که حالا بماند.
…. در پاسخ درخواست حضار برای توضیح بیشتر: یعنی شما نمی دانید؟ مثلا وقتی که ما نامه رهبری را بی پاسخ می گذاریم و تعلل می کنیم. وقتی که افرادی را مسئولیت می دهیم که می دانیم رهبری مخالف هستند. به دشمن این جرات را می دهد که این برخورد را بکند……. البته یک نکته بگویم که اشتباه نشود. در درون اصول گرا ها اشتباه هست. خبط و خطا هست. بعضی از مشکلات هست اما در مقابل این فتنه ای که اینها طراحی کردند اصلا اینها قابل مقایسه نیست. به اشتباه نیفتیم. بله این چیزی که ایشان می گوید درست است. ما اصول گراها باید خودمان را هم نقد بکنیم ایراد ها باید برطرف شود. ولی باور بکنید من به عنوان کسی که از نزدیک دارم این دو حوزه را دنبال می کنم. با گوشت و پوست با اینها ارتباط دارم. می دانید که درهمه جا کشور من می روم حرف می زنم. اصل کار توی دست ما بوده است. خوب می دانم . بدون واسطه شما دارید این حرف ها را می شنوید. کسی نیستم که شنیده باشد و به شما منتقل کند. این محصول کار خودمان است که دارم به شما ارائه می دهم. این فتنه و این توطئه بسیار پیچیده بود. می رفت که تار و پود نظام را به هم بریزد. در مقابل این خبط و خطاها را که اشاره کردم برای اینکه فکر نکنیدکه ما داریم به یک طرف خاصی می رویم. بدونید که ما می دانیم. قابل مقایسه نیست. ولی سعی می کنم به بخشی از مسائل اشاره کنم.
طرح محدود و پاسخگو کردن رهبری و فعال کردن مجلس خبرگان رهبری جهت نظارت و نقد رهبری، شورایی و مدت دار کردن رهبری. آقای موسوی خوئینی ها می گوید بابا رهبری دو تا پنج سال شود و تمام شود و برود پی کارش. یعنی چه که تا ظهور امام زمان ادامه پیدا بکند. نگاه کنید همه چیز روشن است. (به من پیغام دادند که اینها را نگو ولی بگذارید بگویم ما که رفتیم تو و همه چیز را می گوییم.) همین حرف را که آقای موسوی خوئینی زد یک هفته یا دوهفته بعد آقای هاشمی در مجلس خبرگان مطرح کرد و یک هفته بعد هم رفتند خدمت مقام معظم رهبری گفتند که ما در مجلس خبرگان به این نتیجه رسیده ایم که این مسئله را بررسی کنیم که در آینده رهبری زمان دار باشد. شورایی باشد. بررسی ها از هم اکنون شروع شود. آقا می فرمایند خیلی خوب اگر شما به این رسیده اید بروید بررسی هایتان را بکنید و به هر نتیجه ای که رسیدید بعد از من اجرا کنید. ( خنده حضار) خدا وجود نازنین ایشان را سلامت بدارد و پرچم این نظام را ایشان در دست داشته باشد. بهرحال اینکار را کردند و دنبال این بودند.

در همین انتخابات جلسه گذاشتند در مجمع تشخیص بنده خدایی مطرح کرد که بسیج را باید از مساجد بیرون کنیم و بروند به پایگاه های نظامی. اینها را شما نمی دانید. نشستند جلسه سه ساعت. چهارساعت کار کردند. توی انتخابات . دو یا سه هفته مانده به انتخابات. داشتند مصوبه ای می گذراندند که بسیج از مساجد بروند بیرون چون نظامی شده اند در مساجد چه می کنند. اصلا این به مجمع تشخیص چه ربطی دارد. بعد این مسئله به گوش آقا می رسد و ایشان پیغام می دهند که خلاصه حواستان را جمع کنید. تعیین مرجع رسیدگی به شکایت از رهبری. کاش فرصت بود همه به تفصیل به شما می گفتم. به وجود آوردن مکانیزم عزل رهبری در محاکم قضایی. اینها در جلساتشان داشتند علیه رهبری کیفر خواست می نوشتند که از آقا به قوه قضائیه شکایت کنند که قوه قضائیه بیا این رهبری را بکش به محاکمه. اینها می خواستند ابهت ولایت و رهبری را بشکنند. ولایت فقیه و دین و تشیع ما در کشور که حماسه حضرت اباعبداله الحسین را برایمان آورده و به پشتوانه او است که انقلاب ما برقراراست از زبان دشمن اینها را بشما می گویم که همه اینها جزو مولفه های قدرت ملی و جزو مولفه های قدرت نرم کشور ماست. اگر اینها شکسته شود در مقابل دشمن سلاح وتجهیزاتی نداریم برای ایستادن درمقابل دشمن. آن چیزی که جمهوری اسلامی را حفظ می کند در مقابل دشمن و ما را در مقابل دنیای دشمن که ما سی سال است توانسته ایم در مقابل دشمن بایستیم از این مولفه هاست. دین ماست. هیئت های مذهبی ماست. ولایت ماست. اینها می خواهند این را بشکنند. در جلسات گفته اند باید ابهت این مقام را بشکنیم. ما باید این را بشکنیم. همین آقای کروبی که در ۱۳ آبان آمد و گاز اشک آور خورد به دور و بری هایش می گفت من آمده ام اینجا که این بت بزرگ را بشکنم.. بت بزرگ را بشکنی؟ بابا در نظام جمهوری اسلامی دشمن به این رسیده که چیزی که سی سال است جمهوری اسلامی را نگه داشته ولایت فقیه است. دشمن پس از سی سال فهمیده است که چه چیز انقلاب را نگه داشته است. شما نفهمیدید؟ شما که دردامن امام بزرگ شدید، شما که نان او را خوردید، شما که داعیه انقلابی گری دارید نفهمیدید؟ خدا به داد ماها برسد که آخر و عاقبت ما ختم به خیر شود که چیزی که آدم در این کشور می بیند دقیقا مثل همان چیز که برای حضرت امیر، امام حسن و بقیه ائمه یکی بعد از دیگر اتفاق افتاد و ما درک نمی کردیم. می گفتیم مگر می شود چنین اتفاقاتی در کشور ما بیفتد. اما شد. اتفاق افتاد. ما امروز خوب می توانیم درک کنیم که در این کشور چه اتفاقی افتاد با این کارهایی که این آقایان انجام داه اند.
بگذارید من همینجا خدمت شما عرض بکنم. برادران دشمن آمد در کشور ما طراحی کرد. من گفته ام به برخی برادران که اینجا نشسته اند. جلسه ای. دعوایی بین رامسفلد و رایس رخ داد. نظر رامسفلد این بود که باید علیه جمهوری اسلامی با ماشین جنگی و به صورت جنگ سخت برخورد کنیم. ۵۶ پایگاه نظامی که همین الان دور تا دور ما تا دندان مسلح مستقر هستند. یادتان هست که در کشور ما هم هی رزمایش انجام می دادند که می خواهد جنگ شود. خانم رایس می گفت که بابا جان با ایران از طریق جنگ نمی شود به اهداف رسید. ما رفته ایم بررسی کرده ایم. چطور بررسی کرده اند؟ ۷ تیم اطلاعاتی وارد ایران شده اند. اینها مستندات ماست. من به عنوان مقام امنیتی به شما می گویم. مستنداتشان در اختیار ماست. اینها آمده اند که بررسی کنند که چی شده که انقلاب ایران سرپاست به رغم اینهمه فشار که وارد می کنیم. چه عناصری تعیین کننده است که کشور ما را سرپا نگه داشته است. من چند مورد را می گویم تا نمک جلسه ما بشود. آمد گفتند که اینها یک امام حسینی را دارند که نوه پیامبرشان بوده است و هزار و چهارصد سال پیش حماسه ای آفریده و با زن و بچه اش در مقابل دشمن ایستاده و شجاعت از خود نشان داده و ایثارگری و شهادت و شهامت همه چیز از اینها به ارث رسیده است. این را دشمن کافر می گوید و از او به اینها به ارث رسیده و اینها به تاسی از نوه پیامبرشان است که این ایستادگی را در برابر ما انجام می دهند. ما همه طراحی های را انجام می دهیم، عین کلام آنها را می گویم. ما همه طراحی ها را می کنیم. یک محرم که می آید، یک عاشورایی که اینها دارند، با یک یا حسین، ۷۰ میلیون نفر سیه پوش می شوند. خوب با این چه به کنیم؟ بعد راهکار می دهد. چگونه به اهداف خودمان برسیم. میگوید از طریق منبرها. از طریق هیئت های مذهبی. می گوید راه کارها را هم ما داریم . راه کارهایی که می دهد این است که باید بیرق های امام حسین را از اینها بگیریم. مداحی و مداحان با نسل جوان ارتباط گرفته اند و ایثار و شجاعت و مقاومت از طریق اینها منتقل می شود. بعد رفتند سراغ مداحان ما. نمونه اش هم مثل آقای هلالی که شما دیدید. ما او را دستگیر کردیم. بعد با چند واسطه رسید به سرویس اطلاعاتی ام آی ۶ (MI6) انگلیس. اسنادی که به دست آمد که برای آنها طراحی کردند برای مداحان مطرح کشور ما یکی بعد از دیگری سراغ اینها بروند.اینها را نزد افکار عمومی به لجن بکشند و بچه هایی که اینها الگوهایشان هستند، این الگو ها را از اینها جدا کنند. ما آن آقایان را توجیه کردیم که مشکلی پیش نیاید. سراغ بعضی روحانیون مطرح هم که در صدا و سیما تریبون داشتند و برنسل جوان اثر گذار بودند هم طرح داشتند که سراغ آنها هم بروند. گفتند باید بگیریم این را از اینها. گفتند این ملودی های مداحی ها را هم باید تغییر بدهیم. چون این ملودی ها اثر گذارند. آمدند کار را به جایی رساندند که بعضی از مداحان ما شروع کردند آهنگ های مبتذل غربی و آهنگ های قبل از انقلاب را گوش دادند و ملودی های آنها را کردند ملودی های مداحی های خودشان و ذائقه جوان های ما را تغییر دادند. امروز جوان ما بجای اینکه برود پای مداحی برای امام حسین گریه کند دنبال ملودی است. اگر ملودی اثر گذار بود گریه می کند و اگر نبود اگر صد بار هم سر امام حسین را ببری گریه نمی کند. ببینید که فضای جبهه را چه جور عوض کرده است. امروز اگر مداحی قشنگ بخواند، اگر ملودی جدید استفاده کند گریه می کند و گرنه نمی کند. ذائقه های ما را تغییر می دهند. دیگر مداحی ما حماسه نمی سازد. در مداحی ما انسان سازی هم نیست که قبلا بود. قبلا کسی که می رفت هیئت تا یک ماه تامین بود. امروز جوان ما ( حالا ما که خودمانی هستیم.) هیئت می رود. خودش را هم خونی مالی هم می کند. از هیئت بیرون می آید دختر بازی اش را هم می کند. نمی کند؟ می بینید شما ها که. همه کار می کند. اثر ندارد. اینها خوب هدف قرار داده اند. روی منابر هم همین کار را کرده اند. کار را به جایی رسانده اند که بعضی از آقایان می روند بالای منبر از اول تا آخر جوک میگویند و می آیند پایین. اینها جزو طراحی های اینهاست. طرح های اینهاست. در جبهه نرم با ما درگیر شده اند برادران. در زمان جنگ شما با دشمنی می جنگیدی که روشن بود. فضایی امام درست کرده بود که در فضای جنگ هر بلایی سرما می آمد احلی من العسل بود. غیر از این است. محصول درگیری سخت با دشمن می شد شهید. شهید تلفاتی بود که دشمن به حسب ظاهر به ما وارد می کرد. این شهید مایه برکت، حرکت و آبیاری درخت تنومند انقلاب می شد. در یک محله حماسه می آفرید. خانواده به شهید افتخار می کرد. در اعلی علیین جاداشت و من گفته ام که در فتنه اخیر به همه کس و همه چیز توهین شد الا شهید. نمونه نداشت. هیچ کس به شهید توهین نکرد. بیست سال از جنگ می گذرد. هنوز شهدا نورانیت می آفرینند. کاش دشمن جنگ می کرد با ما. اما دشمن فهمید که اینطور با ما نمی تواند بجنگد. این مردم به تاسی از سالار شهیدان می ایستند، خون می دهند، درخت انقلاب را آبیاری می کنند. ما باید خون دادن را از این مردم بگیریم. یعنی اینها این فلسفه شهادتی که آقای فوکویاما می گوید باید از اینها بگیریم .ایدئولوژی شهادت را باید از اینها بگیریم و ایدئولوژی دنیازدگی را به اینها بدهیم. سکولاریسم به اینها بدهیم یعنی همین . دشمن آمده در زمینی با ما می جنگد که به مراتب از دفاع مقدس پیچیده تر و سهمگین تر و اثرگذار تر است. امروز تلفاتی به ما وارد می کنند که اصلا نمی فهمیم. تلفاتی که دشمن وارد می کند که در اعلی علیین جای ندارد در اسفل السافلین جای دارد. جوانان ما را از ما می گیرد. یکی پس از دیگری. این تلفاتی که دشمن وارد می کند نه تنها نورانیت برای ما نمی آفریند؛ درخت انقلاب را آبیاری نمی کند بلکه تیشه به ریشه نظام و انقلاب می زند. دشمن خوب میداند که چگونه با ما بجنگد. آمده بررسی اطلاعاتی کرده و به این رسیده . همین جوز فضایی اینکار را نمی کند.
جالب است که برخی آقایان که در انقلاب نقش داشته اند فراموش کرده اند همه اینها را. همه را فراموش کرده اند. اصول گرا هم همینطور. این فتنه با این پیچیدگی آقا ماله برداشته راه افتاده، آقای لاریجانی ماله برداشته که همه را ماله بکشد برود. آقا بیایید صلح کنیم. نامه بدهیم تمام شود. زندانیان را آزاد شوند اااا !!! کجای کاریم ماها؟ چه اتفاقی در کشور افتاده است که اینها به اینجا رسیده اند. ثمره بیش از دویست و چند هزار شهید را همینجور مفت بفروشیم برود؟ این چیزهایی که خدمت شما عرض می کنم یک هزارم اتفاقاتی است که در این مملکت اتفاق افتاده است. بعضی اینها را می دانند آقایان، ما را گفته ایم به آنها . این صحنه را برادران صحنه پیچیده ای است که دشمن برایمان درست کرده . توی خانه های ما و در دل های ما نفوذ کرده. دیگر خاکریز جبهه های جنوب و غرب نیست. خاکریز در خانه ها و دل های ما زده است. امروز بصرت و آگاهی بسیار نیاز جامعه ماست.

تدوین شرح وظایف جدید برای رهبری و تشریفاتی کردن رهبری. که عرض کردم که آقای خاتمی گفت من بیایم یک جایگاه تشریفاتی بیشتر برای رهبری نخواهم گذاشت. تشکیل جبهه سیاسی فعال و زنده نگه داشتن جریان اعتراضی، این اتفاقات سیزده آبان، روز قدس، که یکی پس از دیگری می خواهند شکل بدهند. که هر روز یک اتفاق یکی پس از دیگری باشد برای زنده نگه داشتن جریان اعتراضی است . گفتند اینها که به ما رای داده اند اگر بخواهیم آنها را پای کارنگه داریم باید برنامه داشته باشیم. اگر تقاضای مجوز کنیم که به ما مجوز نمی دهند باید از فرصت های نظام استفاده کنیم. این فرصت ها نظام ۱۳ آبان ، ۱۶ آذر ، روز قدس، محرم است. ۲۲ بهمن است. همینطور پشت سرهم برای اینکه بتوانندخودشان را برای انتخابات شوراها آماده کنند. را برای زنده کردن جنبش جریان اعتراضی . به لطف امام زمان در ۱۳ آبان تمام نقشه هایشان نقش برآب شد. چون من مسئولم همه را رصد کرده ام. سه هفته تمام همه امکاناتشان را بسیج کردند. تمام رسانه های بیگانه، وآ ( صدای آمریکا)، بی بی سی. جلسه گذاشتندوگفتند که ما به هر وسیله شده باید در۱۳ آبان زنده نگه جریان اعتراضی را. اگر در ۱۳ ابان نظام ما را کنترل کند فاتحه ما خوانده است. و فکر می کردند که برابر جمعیتی که در ۱۳ آبان می آید جمعیت بیاورند. در ۱۳ آبان اینجا گزارش بدهم که در ۱۳ آبان بیش از ۷۰ هزار نفر جمعیت خودی آمد. هرسال ۱۵تا ۲۰ هزار نفر بیشتر نمی آمدند ولی امسال ۷۰ هزار نفر جمعیت خودی آمد آنها که فکر می کردند ۴۰ یا۵۰ هزار نفر و بیشتر بیایند، خوش بینانه، خوشبینانه ۴-۵ هزار نفر بیشتر نبودند که از آنان۸۰% ضد انقلاب و اراذل و اوباش ودختران فاسد خیابانی بودند. اینها بررسی های اطلاعاتی است. من تحلیل نمی کنم. در تهران بیش از ۱۲۰۰ یا ۱۴۰۰ خانوار نفاق داریم که بچه هایشان اعدام شده اند و در همه جریانات فعالند. نزدیک به یک میلیون و دویست هزار اتباع بیگانه در تهران داریم که در اقدامات علیه نظام فعال هستند. اعوان و انصارشان فعال هستند. حالا حساب کنید که با این وضع ۴ یا ۵ هزار نفر چه رقمی است. ارتباط و بهره گیری از ابزاربیگانه هست و سفارتخانه ها فراوان است. ان جی او ها (NGOs) کارشان ترویج و تشریح نافرمانی مدنی است. ان جی او ها جزو برنامه های آقای خاتمی بود. آقای خاتمی می گفت که ما باید نیروی اجتماعی خودمان را در ان جی او ها متراکم و انباشته کنیم که روزی که لازم آمد بریزند در خیابان. واین کار اینها در جریان فتنه کردند. ان جی او ها جزو آموزه های نظام لیبرال دموکراسی است . در تمامی انقلاب های مخملی هم که در دنیا اتفاق ان جی او ها نقش اول داشته اند.
خیلی بحث ها هست که من عبور می کنم. هدف قرار دادن رهبری. ترویج و تشجیع نافرمانی مدنی. بگذارید من یک مستند از خود آقای موسوی خوئینی برایتان بخوانم. آقای علی حاضری را همه شما می شناسید. آقای حاضری جزو نزدیکان آقای موسوی و ستاد آقای میرحسین است. روز شنبه که مقام معظم رهبری در روز جمعه اش آمد در نماز جمعه سخنرانی کرد، روز شنبه بعد از نماز جمعه مقاوم معظم رهبری اینها مردم را آوردند به خیابان و آن اغتشاش شد که چند نفرکشته شدند. همان شبی که این کشته ها کف خیابان افتاده، همان موقع آقای حاضری رفته پیش آقای موسوی خوئینی ها، من همینجا براداران بگویم که وقتی می دیدم که دارد با مقام معظم رهبری برخورد می شود؛ بچه های من اشکی می ریختند وقتی می دیدند که این توطئه ها را اینها دنبال می کردند. روزی ۸ تا۱۰ ساعت جلسه گذاشتند؛نشستند و کار کردند و گفتند که به هر ترکیبی که شده که باید ابهت نماز جمعه مقام معظرم رهبری را بشکنیم و هیچ شکل نباید بگذاریم که صحبت ایشان فصل الخطاب باشد. هر شکلی نباید بگذاریم که بعد از صحبت ایشان غائله ختم شود. و این کار را کردند. شنبه نزدیک به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفرآدم آوردند توی خیابان. این آدم هایی که به خیابان آوردند به برکت همین جلساتی است که دو سال است هر هفته برگزار می شود و طراحی می کنند که موفق شدند. ما چقدر برای حفظ انقلابمان و نظاممان وقت می گذاریم. چه جوری می گذاریم. اینها دارند کار می کنند. گفتند باید بشکنیم. همین آقای حاضری همان شبی که گفتند آقای نباید فصل الخطاب باشد آمد پیش آقای موسوی خوئینی ها. آقای موسوی خوئینی ها به حاضری می گوید که شما می توانید وضع خیابان ها را تا یک ماه دیگر ادامه دهید؟ قابل توجه این آقایان خودی و غیرخودی که می گویند براندازی نبوده. می گوید شما می توانید یک ماه ادامه دهید؟ حاضری این پا و آن پا می کند . آقای خوئینیها به او تشر می زند؛ می گوید گفتم می توانید یک ماه مردم را در خیابان ها نگه دارید؟ برای اینکه اگر بتوانید در خیابان نگه دارید ما کار را به تحصن و اعتصای سراسری می کشانیم. بعد سراغ شورای نگهبان می رویم. بعد از آن هجمه را به گونه ای به سمت رهبری می بریم که برق از چشمان شورای نگهبان بپرد. این را کی دارد می گوید؟ یک بچه دانشجو میگه؟ یک جوان تازه به دوران رسیده میگه؟ یا آقای موسوی خوئینی ها پدر معنوی جریان اصلاحات دارد می گوید که این جریان را دارد راهبری می کند. آیا این فتنه نیست؟ اینها براندازی نیست؟ بعد ادامه می دهد می گوید، به حاضری می گوید که ما باید در این چهار سال مقاومت مدنی کنیم . قانون شکنی می کنیم و در این چهار سال مرتب اعلام کنیم که این دولت نامشروع است. باید آنقدر هزینه ها را بالا ببریم که اینها عقب نشینی بکنند. نکته کلیدی اینجاست. می گوید ابطال انتخابات فراتر از ریاست جمهوری برای ماست . چرا؟ شما مگر برای ریاست جمهوری نیامده اید؟ چرا حالا ابطال انتخابات مهمتر از انتخابات ریاست جمهوری شده؟ می گوید برای اینکه اگر ابطال صورت گیرد رهبری فروریخته است. این را آقای موسوی خوئینی می گوید. مستندات آنرا فرستادیم خدمت آقا. رهبری فرو ریخته است. اینها آمده اند برای رهبری. اینها آمده اند ولایت را بزنند. آمده اند نظام را بزنند. ولایت ریخت، نظام ریخته است. چون ستون اصلی خیمه انقلاب است. هرکدام از این آقایان را از دست بدهیم؛ نخ های اطراف خیمه انقلاب هستند و هیچ اتفاقی برای نظام نمی افتد. این ستون را دشمن می گوید باید بزنیم. من فراموش کردم ادامه بحث اهداف دشمن را بگویم. یکی اش امام حسین بود. دومی اش ولایت فقیه بود. غربی ها کار اطلاعاتی کردند و به این نتیجه رسیده بودند که علاوه برامام حسین ولایت فقیه را باید بزنیم. سومی مرجعیت بود. گفتند مراجع این نظام را سرپا نگه داشته اند. مرجعیت باید بزنیم. نفوذ در بیوت رفت در طرح های آقایان است. از این بحث ها فراوان است. ترویج نافرمانی یعنی این.
برنامه ریزی برای انتخابات آینده را گفتم. ترویج غیرمشروع بودن دولت را عرض کردم. تلاش برای ایجاد انشقاق در جبهه اصولگرایان اینها جزو برنامه های اینهاست که این آخری متاسفانه دارد می افتد یعنی اتفاق افتاده است. آقای لاریجانی بلند شده رفته خدمت آقای مهدوی؛ یعنی سه جلسه در دانشگاه امام صادق رفته صحبت کرده با آقای مهدوی کنی که ایشان را بندازند وسط با آقا صحبت کنند و با هاشمی صحبت کند یک بیانیه صادر شود؛ زندانی ها هم آزاد شوند و برود پی کارشان . آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی .
خوب حالا ( با اشاره به اسلاید ها) نمودار ساختار سازمانی را برادرها ببینید تا توضیح بدهم. برادرها این نمودار سازمانی یا ساختار چارت سازمانی این توطئه و این فتنه است. می گوید چه جوری احزاب و آدم ها به هم وصل بودند و چه جوری شبکه شده اند تا این نظام را به زیر بکشند. آقایان ما با تسامح کف مطلب را آورده ایم. این کفش است. خیلی موضوع مهمتر است. مفصلتر را به آقا داده ایم. توی آن بالا نوشته لایه رهبری. در صدر این تشکیلات این لایه رهبری است. خاتمی، خوئینی ها و موسوی. با حمایت و پشتیبانی بی دریغ جناب آقای هاشمی رفسنجانی. که می توانید جابجا هم بکنید اگر آن چیزی که من خدمت شما گفتم بخواهید ببینید. آقای خوئینی ها، خاتمی، میرحسین موسوی و اینجا هم که نشان می دهدکه آقای هاشمی حمایتشان کرده است. آقای ابطحی در زندان می گوید که آن روزی که آقای خاتمی، خوئینی ها، و میرحسین رفتند پیش آقای هاشمی و آمدند بیرون، همان شب خط اغتشاش در همان جلسه گذاشته شد. از فردا اغتشاشات شروع شد. لایه پایین، نوشته: طراحی و سازمان دهی: مهدی هاشمی، بهزاد نبوی، عطریان فر، تاج زاده، امین زاده، لاری و مرعشی. همان جلسه مهدی هاشمی. ببینید برادرها در لایه رهبری تصمیمات گرفته شده. ما برای لایه رهبری جلسه ندیده ایم. تصمیمات در لابی های شبانه در جماران گرفته می شد. تصمیمات را می گیرند. بعد این تصمیمات می آمد جلسه آقای مهدی هاشمی. در این جلسه هسته این راهبرد شکافته می شود و تبدیل به یک اقدام عملیاتی اجرایی می شود. بعد می آید در مستطیل پایین: مشارکت، مجاهدین، کارگزاران، مجمع روحانیون، اعتماد ملی و حلقه میرحسین؛ اینها را با اعوان و انصار و امکاناتی که درسراسر کشور دارند همه را اجرایی می کنند. اراذل و اوباش که سمت چپ مشخص شده یکی از امکانات تحت اختیار اینها بود که من بخش کوچکی را اشاره کردم. ستاد آقای کروبی که صحبت درباره آن مفصل است و درباره کروبی سوال کنید می گویم، ستاد اصلاح طلبان، ستاد ۸۸، کمیته صیانت، سازمان رای، پویش، ستاد فرعی که زیر نظر ستاد اصلاحات دارد فعالیت می کند. ستاد ۸۸ ، سازمان رای و پویش سه تا لشکر انسانی هستند که آقای خاتمی درست کرده است. اینها سه لشکر بودند که از دل ان جی او ها(NGOs) بیرون آورد. می گویید ان جی او ها کجا هستند اینجا هستند. آقای خاتمی گفت: ما در مقابل بسیج که نظام می آورد ما باید لشکرهای انسانی بسازیم در مقابل بسیج. وقتی من می گویم اینها می خواهند بسیج را بیرون کنند از مساجد. اینها را به هم وصل کنید تا ببینید چه در می آید. ستاد۸۸، پویش و سازمان رای اینها لشکر های انسانی هستند که از درون ان جی او ها و نه از درون احزاب و تشکل های سیاسی، از درون ان جی او ها و از بدنه جامعه اینها را آوردند و آنها را آموزش دادند. درسه ماه اینها را آموزش دادند. ما ۳۰۰ جزوه آموزشی از اینها داریم . اینها شدند لیدرهای این جریان فتنه. و بعضی از سران اینها رفتند در خارج از کشور و درامارات و دبی آموزش دیدند و برگشتند. ستاد هشتادو هشتی ها و سازمان رایی ها و پویش، اینها آموزش دیده اند که می توانند سیصد چهارصد هزار نفرجمعیت را در این تهران جابجا بکنند. اینها سه تا کارکرد داشتند: ۱- قبل از انتخابات راه اندازی تبلیغات وسیع و کارنوال راه انداختن، که در چشم و منظر مردم و در جهان نشان دهند که همه مردم می خواهند که دولت اصلاحات بیاید. با لباس های سبز یک کارشان این بود که بعد از صندوق اگر کس دیگر بیرون بیاید به دنیا بگویند که شما دیدید که همه مردم از ما حمایت می کردند و همه حامیان ما درخیابان بودند اما از صندوق یک کس دیگری بیرون آمد. این لشکر کشی های خیابانی جزو برنامه های طراحی شده بود. جلو دوربین ها اینها را می آورند. در حدی که خودی ها هم نگران شده بودند که چه خبرشده. همه طرفدار اینها هستند. درحوزه عملیات روانی سنگین این کار را کردند. ۲- نکته دوم همان نرم افزاری بود که خدمت شما عرض کردم. نرم افزارمهدی هاشمی. همین آدم ها قرار بود ا ینکار را انجام دهند. ۳- اقدام سوم هم بعد از انتخابات، اغتشاشات در کف خیابان. اینها لیدرهای جمعیت در خیابان ها شدند. برای برخورد با نظام. آموزش دیدند اینها. در همین سه جا. ستاد فرعی هم زیر نظر ستاد اصلاحات یکی از کمیته هایش کمیته جنگ روانی است. مسئولش آقای تاج زاده است. برادرها آقای تاج زاده مستقلا دارد این را اقدام می کند. بدون ستاد میرحسین و ستاد اصلاحات؛ با اعوان و انصارخودش. روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یک اطلاعیه ای پخش شد که دو هزار دختر و پسر از میدان تجریش تهران با کاور سبز می خواهند کارناوال راه بیندازند و بروند تا میدان راه آهن. روز شهادت حضرت زهرا. روزی که توی میدان ولی عصر بچه های هیئت رزمندگان هر سال هیئت دارند. قبل از انتخابات اینها می خواستند به وجود بیاورند چون قبلترش، من وقت نشد به شما بگویم، چون قبلترش اینها طراحی کردند. اینها قبلا گفتند که زمستان سرد را به زمستان داغ تبدیل خواهند کرد. اینها قبلا گفته بودند که اصلاحات خون می خواهد . اینها قبلا گفته بودند که باید بین جنبش های درون جامعه پیوند ایجاد کنیم. این شکاف ها را برطرف کنیم. جنبش ها اگر به تنهایی بیایند نظام با آنها برخورد می کند. مثل دانشجویی بیاید نظام مهار می کند. اگر جنبش کارگری بیاید نظام مهار می کند. ما باید این جنبش ها به هم پیوند بدهیم و در تبدیل به یک خیزش اجتماعی در مقابل نظام بکنیم. اینها همه جزو برنامه های اینها بود.

کشته سازی جزو طراحی های توی جلسات اینها بوده است. اینها در جلسات قبل از انتخابات اصلا می خواستند خونی ریخته شود پیراهن عثمانی درست شود مثل قضیه سید حسن آقا و آقای توسلی درست بکنند که بتوانند موج روانی به وجود آورند که رای جمع کنند. اینها از هر ابزاری استفاده کردند. از هر شیوه و ابزاری. این را ایشان انجام داد. ما این اطلاعیه را بردیم گذاشتیم روی میز بهزادیان نژاد رئیس ستاد میرحسین گفتیم آقا شما نمی دانید که امروز روز شهادت حضرت زهرا است؟ گفت از این برنامه من خبر ندارم. بردند پیش میرحسین گفت خبر ندارم. جلوش را گرفتند. گفتند در سایت هایشان که چنین جلسه این نیست و کنسل کردند. چون می دانستند که تار و پودشان به هم می ریزد. بعد ما رفتیم پیگیری کردیم که خدایا کار کیست اینها که می گویند ما خبر نداریم. فهمیدیم که ایشان یک کمیته جنگ روانی در یک ساختمان پنهانی راه انداخته و خانیکی و نعیمی پور و حجاریان هم به ایشان خوراک می دهند و مسئول کمیته جنگ روانی انتخابات، ایشان این اطلاعیه را داده و توزیع است. از این بحث ها زیاد است. ستاد میرحسین را هم بخشی را عرض کردم.
گروهک های ضد انقلاب به ویژه منافقین و نهضت آزادی: ببینید آقایان، فقط سی نفر منافق سازمان دهی شده که این اراذل و اوباش را هدایت می کردند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. نقش نفاق خیلی عجیب است. خیلی. آن بالا نقش جاسوس ها درج شده که مهم بود.. اینها در ستاد اصول گرایان هم جاسوس داشتند. نقش جواسیس بسیار برجسته بود. در ستاد اصولگرا ها هم بودند. سفارتخانه ها هم که عجیب فعال بودند. عجیب. مثل یک ستاد جنگ شبانه روز فعالیت می کردند. اینها آدم های خوش گذرانی هستند و ساعت دو و سه سفارتخانه ها را تعطیل می کردند و می رفتند در ویلاها در کرج و اطراف دنبال عشق و حالشان. اما در این دو سه ماهه بعد از انتخابات سفارتخانه ها همه با تمام توان اکتیو فعالیت می کردند. هدایت می کردند. ان جی او های (NGOs) خارجی هم همینطور مفصل است. قبل از انتخابات گفتند که باید همه جوانان ایرانی را خارج از کشورند باید همه را کسیل کنیم به داخل کشور بفرستیم . در آستانه انتخابات در داخل کشور به اینها نیاز داریم. علاوه برآنها ان جی او های (NGOs) خارجی را هم باید تشویق کنیم بروند ایران کمک کنند و به بهانه های مختلف از نزدیک اثر گذاری کنند که خیلی هایشان دستگیر شدند.
ببینید آقایان اون لایه بالا لایه رهبری و لایه طراحی و سازماندهی را ما با مسامحه برای اینکه مسئله نشود، با خط چین مرتبط کردیم با کشورهای خارجی. با مسامحه با خط چین کشیدیم به آمریکا با انگلیس، اما اینها با خارجی ها مرتبطند برادرها. آقای خاتمی، خوئینی ها، میرحسین، آقای هاشمی و اعوان و انصارشان. تعارف هم نداریم و همه جا هم می گویم. به مسئولین هم گفته ایم. بعضی از فرزندان این آقایان نامه می گیرند از این آقا و می برند می دهند به ام آی ۶ انگلیس (MI.6) و از ام آی ۶ نامه می گیرند و می آورند می دهند به اینها. ارتباط تا این حد. آقای خاتمی دفتر ژنو زده است . آقای ابطحی می گوید: به آقای خاتمی گفتیم دفتر ژنو را نزن مسئله می شود. روزی در هواپیما به سفیر سوئیس گفتم که این دفتر ژنو آقای خاتمی را چه جوری ارزیابی می کنی؟ گفت: این دفتر، را ما برای آقای خاتمی درست کرده ایم. اینجا هم بهترین محل برای ارتباط ایشان است با آمریکایی ها و غربی ها. بعد جالب اینجاست که وقتی رفتیم جلو اطلاعات آمد که آقای خاتمی هر وقت می رود ژنو با آقای رسام، با آقای بهنود، خانم کامیلیا، خانم شیلر، جلسات پنهانی دارد. اینها همه سرویس های اطلاعاتی بیگانه هستند. خود دشمن می گوید اینها آدم های ماهستند. جلسات پنهانی. آقای ابطحی میگوید هر وقت ایشان می رود آنجا با خانم کامیلیا و خانم شیلر ساعت ها پشت درهای بسته جلسه دارد. شما چه ارتباطی با این آدم های سرویسها بیگانه دارید؟ آقای مهدی هاشمی توی همین سفری که الان رفته بیرون، با این چند نفری که دستگیر کردیم او همه چیزش داشت معلوم می شد که از کشور خارج شد، و همین چند روز که رفته، رفته با سرویس های اطلاعاتی انگلیس ، آمریکا و صهیونیست ها جلسه داشته . برای چی؟ بهر حال خیلی مفصل است این نوع ارتباطات پیچیده که اینها دارند.
بخش آخر صحبتم فرضیه ای است که می گویم. ببینید این اتفاقی که در کشور افتاد مسئولین یک چنین تعریفی از ماجرا داشتند. جریانی از قبل طراحی شده. (ظاهرا در پاسخ به سوالی از روی اسلایدها: بنیاد سوروس یک بخش آن است. باید بنشینید سه ساعت بنیاد سوروس بگویم.) می گوید: جریان از قبل طراحی شده سیاسی برای تغییر در سیاست ها و جهت گیری ها و تغییر در برخی اصول و مبانی نظام بوده این اتفاق با خروج از کار قانونی و با عبور از حکم رهبری و ، بکارگیری ظرفیت های داخلی و خارجی بوده است. ما این را برگرفته از اعترافات در چهار مولفه پاسخ داده ایم ( نمایش اسلاید)

برنامه ریزی از قبل: ببینید اینها وقتی دیدند که شکست می خورند و از چند ماه قبل براساس نظر سنجی ها به این نتیجه رسیدند که شکست خورده اند لذا جلسه گذاشتند و گفتند که هزینه شکست نباید بیفتد به گردن ما. هزینه شکست را باید بیندازیم به گردن نظام. لذا شروع کردند به بحث تقلب و مسئولین کشور صلاحیت ندارند و قابل اعتماد نیستند و از چند ماه قبل به صورت گسترده در حوزه عملیات روانی آنرا توزیع و پخش کردند. آقای محتشمی پور کمیته صیانت درست کرد که به جامعه بگوید که آنقدر خطر بزرگ و نزدیک است که ما می خواهیم از رای شما صیانت کنیم. به دلیل اینکه شکست را می دانستند و برای اینکه به گردن خودشان نیفتد وقتی کسی دیگری از صندوق بیرون آمد بگویند که ما از قبل گفته بودیم که می خواهد تقلب شود. گفته بودیم که مسئولین صلاحیت ندارند و امانت دار نیستند. و آن لشکر کشی ها که عرض کردم خدمت شما تصمیمات جلسات اینها بود. این راهبردهای اینهاست که دارم عرض می کنم. تحلیل نمی کنم. جالب اینجاست که ما به اینها گفتم که بابا ما این نظرسنجی هایی که از توی خانه هایتان بدست آورده ایم نشان می داد که شما شکست خورده اید چرا به آقای میرحسین دروغ می گفتیدکه ظهر آمد اعلام کرد که من پیروزم . گفتند بله ما می دانستیم شکست خورده ایم. آقای بهزاد نبوی می گوید، آقای تاج زاده می گوید، آقای سعید شریعتی، آقای ابطحی، همه آنها، آقای صفایی فراهانی همه اینهایی که زندان هستند می گویند که ما شکست را می دانستیم. رای نداشتیم. بخصوص آقای تاج زاده می گوید من مسئول ستاد انتخابات کشور بوده ام و می دانستم که رای نداریم و می دانستیم که این تقلب هم شدنی نیست. به او می گویم بگو می گوید بروم بیرون می گویم . اینجا نمی گویم.
اینها می دانستند و می گویند می دانستیم احمدی نژاد در روستاها رای دارد. بنابراین رای روستایی را در محاسباتمان محاسبه نمی کردیم می ترسیدیم نتیجه نظر سنجی بیاید پایین تضعیف روحیه بشویم. آقای میرحسین روحیه اش را از دست بدهد. به آرای نظرسنجی ۵ تا ۱۰درصد اضافه می کردیم بعد می دادیم به آقای میرحسین. آقای علی هاشمی برادر زاده آقای هاشمی بزرگ مسئول نظر سنجی بوده. می رفته در ایستگاه های مترو تهران نظرسنجی می کرده و به اسم نظر سنجی کل کشور تحویل می داده به میرحسین. اصلا یکی از کسانی که موثر بوده تا آقای میرحسین دچار ابهام شود که رای داشته و تقلب شده آقای علی هاشمی است. او موثرترین فرد در این مسئله است؛ براساس اسناد و اعترافات متهمین و اسنادی که ما داریم. ایشان خیلی موثر بوده است. اصلا می گویند که آقای میرحسین تقریبا پذیرفته بود که شکست خورده است. می گویند یک جلسه علی هاشمی رفت پهلوی ایشان و آمد؛ آقای میرحسین۱۸۰ درجه ایشان عوض شد.
درمورد این اعترافاتی که گفتم یکی مربوط به آقای خاتمی است. فیلم را نشان می دهیم. ( فیلم کوتاهی مربوط اعترافات آقای ابطحی است که پخش می شود.) متن فیلم خیلی کوتاه: ” وقتی آقای خاتمی کاندیدا شد آقای بهزاد نبوی مسئول نیروها در شهرستان ها شد، آقای کروبی پیشنهاد داشت که محتشمی پور رئیس کمیته صیانت از آرا شود. موسوی که آمد، بعد از همه بررسی هایی که شد آقای موسوی و آقای محتشمی همکاری کردند و شدند محور طرح تقلب .” درجلساتشان محور تقلب را اینها مطرح کردند.
آقای محمد عطریان فر می گوید که شایدبیش از هشت ماه پیش بود که آقای مصطفی تاج زاده در جلسات ما پیشنهاد کرد که قبل از هر چیز بحث تقلب را در دستور کار خود قرار دهیم. هشت ماه پیش از انتخابات. می دانند اینها که دربرابر دولت اصول گرا رای ندارند و همه اینها بازی است برای فروریختن نظام.

در اعترافات ابطحی می گوید: بحث تقلب بحثی بود که از حدود یکسال و خورده ای پیش که مباحث اولیه انتخابات مطرح شده بود بحث تقلب در انتخابات هم مطرح شد. از یک سال قبل بحث تقلب را مطرح کردند. این مدل چیزها زیاد داریم. بخش آخرش را بخوانم.
آقای هدایت اله آقایی در زندان می گوید که: شایعه تقلب ا زماه ها قبل توسط سخنرانی آقای هاشمی د رنماز جمعه کلید زده شد و بعد اوج روند پیشرفت پروژه اعلام صریح آقای محتشمی پور در مورد ابطال انتخابات بود. یعنی اصلا تخم لق ابطال انتخابات توسط آقای محتشمی پور مطرح می شود. توی اعترافات می گویند ایشان خیلی موثر بود. آقای بهزادیان نژاد باز موضوع دارد یا همسر آقای هاشمی که مصاحبه اش را دیده اید. از این بحث ها بگذرم.
آقای موسوی خوئینی ها می گوید اگر مشاهده شد که تقلبی صورت گرفته یا باید مردم را درجریان گذاشت یا باید یک روش جایگزین را به مردم معرفی نمود که مردم احساس کنند که می توانند با این روش به حق خود برسند. یعنی حضور در خیابان ها.
آقای عطریان فر می گوید در این چهار سال خلاصه کارهای مصطفی تاج زاده این بود که حرفها و نوشته هایش بروز کرد که همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازیم ، احمدی نژاد را عامل رهبری بدانیم، اجماع علیه احمدی نژاد درست کنیم ، گروه های سیاسی مخالف را متحد کنیم برای انتخابات اخیر. فضای خیابانی را سامان دهیم برای تقلب یا جشن. یعنی اگر پیروز هم می شدند با جشن گرفتن می آمدند سراغ نظام . تاج زاده در انتخابات می گفت ما اگر بتوانیم ببریم با تجربیاتی که طی این سال ها کسب کرده ایم به راحتی می توانیم رهبری را مهار کنیم .شاید به معنای مصطلح همه حرف های آقای تاج زاده همان بحث انقلاب مخملی را به ما معرفی می کند. این را عطریانفر می گوید.
ببینید برادران عبور از قانون و ایجاد اغتشاش: آقای خوئینی ها می گوید هزینه ها باید آنقدر بالا برود تا در انتخابات حتما ابطال صورت گیرد که گفتم. آقای محتشمی پور می گوید که سلسله کارهایی در نظر داریم که قبلا باید به اطلاع مهندس موسوی برسانیم. منظور ما طرح الله اکبر تا ابطال است. این انتخابات فاقد مشروعیت است لذا هر روز از ساعت ده به بعد باید الله اکبر بگوییم تا ابطال صورت بگیرد. یعنی الله اکبر مال کی است. آقای محتشمی پور. امروز آقای محتشمی پور در خانه اش یک دارالزهرا زده و مسجد ضرار درست کرده است. بدانید که شما که در شهرستان هستید. دعای کمیل می خوانند. دو سه هفته پیش آقا رفت سخنرانی کرد ملت خودشان صدایشان درآمد. آمدند گفتند بابا ما بچه هایمان را به زور نماز خوان می کنیم این حرف های تو که دیگه داره نماز را بطور کلی از ریشه می زند. که از منبر آمد پایین و رفت.. .. مسجد ضرار درست کرده اند اینها. آقای صانعی آمده تهران و هر شب دعای کمیل راه انداخته توی دفترش. خط است . من وقت نکردم بگویم که اینها تصمیم جدیدشان این است که ما باید هیئت های مذهبی و دعای کمیل راه بیندازیم. دربدنه جامعه مردم فکر می کند که ما بی دین هستیم . مردم باید بدانند که ما دیندار هستیم. جالب است که در ا نتخابات موسوی خوئینی ها می گفت به ستاد ها بگویید ولو به صورت صوری و برای نمایش هم که شده موقع نماز درب ها را ببندند و بگویند ما نماز می خوانیم. صبح ها زیارت عاشورا برگزار کنیم. ما باید به مردم دینداری خودمان را بگوییم . شما که دین ندارید؟ من وقت نکردم به شما بگویم که اینها در حوزه دین چه حرف هایی دارند در حوزه دین می زنند. عجیب است . اصلا آقای خاتمی اساسا قرآن را قبول ندارد برادران. شما درباره وحی و موضوعاتی که آقای سروش و شبستری گفته بودند یادتان هست؟ بگذارید بخوانم. شما روحانی هستید و باید اینها را بدانید. آقای خاتمی بدتر از شبستری و سروش حرف می زند گوش بکنید. اینها امانت است که ما فقط برای آقا فرستادیم. اینها از لباس روحانیت و دین و مذهب و انقلای گری فقط یک پوسته توی تنشان است و گرنه اینها از درون مشکل اساسی دارند. می گوید در کشور ما و در جامعه مشکل اساسی وجود دارد و آن عقب ماندگی های فکری و اجتماعی مزمن است. زن را جنس دوم می دانند و اگر بدون تاویل و تغییر دید به متون قرآن نگاه شود این القاء می شود که آیات قرآن بیشتر خطاب به مردان نازل شده است. من به اینها کاری ندارم از اینها به بعد می گوید: آیات قرآن و مستندات دینی به گونه ای است که افرادی که بیشتر تفکرات سنتی دارند می توانند به قرآن و متون آن استناد کنند. ادامه اش را گوش کنید. می گوید اخیرا مطالبی از آقای شبستری و سروش در مورد وحی مطرح شده است که بخشی از آن درست است. چرا که وحی یک سری سخنان بوده که بردل پیامبر وارد شده و حقیقت آن برما آشکار نیست. از اینجا به بعد آقای خاتمی اضافه می کند که به همین دلیل برای ما قابل استناد نیست. احکام قرآن که به دل پیغمبر نازل شده برای ما که نمی دانیم در دل پیغمبر چه بوده، قابل استناد نیست. بعد ادامه می دهد که انتقاد آقای شبستری و سروش در مورد وحی درست به نظر می رسد و برخی از احکام قرآن متناسب با زندگی قبیله ای است. توجه کنید برادران. می گوید که به نظر می رسد که برخی از احکام قران متناسب با زندگی قبیله ای آن زمان بوده است. یا احکام صادره در آن زمان قطعی و جاودانه بوده و یا تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد به این معناست که ما باید قبیله ای زندگی کنیم و گرنه بعدا ادامه می دهد که اگر نمی خواهیم قبیله ای کنیم پس به این قران هم نمی توانیم تکیه کنیم. اینها مستند است و در تاریخ جلسه ۴/۳/۸۸ در یک کمیسیون چند نفره زنان مشارکتی یواشکی صحبت کرده اند و گفته اند که اینها را در جایی نگویید.

آقای یونسی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در زمان آقای خاتمی می گوید که آقای خامنه ای فقط وقتی می ترسد عقب نشینی می کند و به همین دلیل فضایی که هست را باید یکی دو روز دیگر ادامه دهیم و این جزو دیدگاه های آقای هاشمی هم هست. یعنی آقای خامنه ای وقتی مردم در خیابان هستند می ترسد و باید مردم را در خیابان نگه داریم. این را آقای یونسی دارد می گوید برادران. باید یک کلام همینجا بگویم برادران. فراوان است مطلب. حلقه امنیتی داشته این اغتشاشات. این کشته ها و این ترورها به دست کسانی به وقوع پیوسته که اینها بی ارتباط با این آقا نبودند. (سوال می شود که چند نفر کشته شده اند. پاسخ می دهد که ۲۹ یا ۳۰ نفر) ….. با حلقه امنیتی برخورد نشده و کماکان دارد کارش را انجام می دهد. شما می دانید که در انقلاب های مخملی استارتش با کشته ها و اینها بوده است که اینها هم رقم زده اند….. اجازه دههید که عبور کنم…..
در پاسخ به سوالی در مورد مسئله دار شدن برخی در ظاهرا وزارت اطلاعات می گویند:….. ببینید نه فقط آنجا، در صداو سیمای و خیلی جاها. اصلا ما در قم هم مشکل داشتیم. در هم لباسی های بنده و هم لباسی های شما ها خیلی جاها مشکل داشتیم. آقا به همین دلیل گفتند فتنه عمیق. فتنه ابعادش این است دیگر. یعنی سره از ناسره قابل تشخیص نیست. یعنی حق جای باطل می نشیند و باطل جای حق می نشیند. متدینین و مومنین هم در این فتنه درگیر هستند. درحدیثی که ابتدا خواندم از نهج البلاغه بود همین را می گوید که فتنه دامن متدینین را هم می گیرد. یک بخش هم همین است که شما می گویید. در وزارت اطلاعات، در صداو سیما، در بین مراجع، من خدمت مراجع رسیدم که مفصل توضیح دادم تا آقایان متوجه موضوع شدند.
حکم رهبری را گفتم. به ارتباط با خارج هم اشاره کنم و درباره هاشمی هم بگویم و صحبتم تمام کنم.
دفتر ژنو را که گفتم . عرض کردم آقای بهنود، آقای حسین رسام. آقای رسام جاسوس بود. ایشان دستگیر شد در جمهوری اسلامی اما ایشان را فراری دادند. این بنده خدا نزدیک ۱۴-۱۵ نفر شاخه در داخل کشور داشت. اینها از طریق رسام وصل به سرویس های بیگانه بودند. آدمها هم مشخص هستند. این آقا را فراری دادند. ایشان رفته بیرون. در دفتر ژنو یکی از موثرترین آدم هاست که وقتی آقای خاتمی می رود آنجا با ایشان نشست و برخاست و جلسات دارد. مهاجرانی و نوری زاده، شبکه های بی بی سی که کاملا ساپورت می کنند. آقای عطریانفر می گوید که مهدی هاشمی از قول باباش می گفت که پیغام آقای هاشمی به اوباما این بوده است که تا قبل از انتخابات ایران وارد مذاکره با ایران نشود. اینها فکر می کردند که تمام است کار. به اوباما پیغام می دهد که فعلا وارد مذاکره نشو با دولت جدیدی که ما می خواهیم بگذاریم وارد مذاکره شو که خیلی چیزها می توانی درو کنی.
آقای خاتمی مسئولیت پیدا کرد وقتی که رفت کنار که برود در غرب و کشورهای عربی اینها را پشت سرمیرحسین بیاورد. چون او را قبول نداشتند . تفکر او را مارکسیستی می دانستند. چون سابقه او را داشتند در اول انقلاب. بلند شد و رفت. آقای ابطحی می گوید بعد که آقای خاتمی رفت و جلسه گذاشت با این کشورهای عربی یکباره موج فزاینده حمایت و دفاع از میرحسین توسط رسانه های غربی شروع شد. چون آنها ساکت شده بودند. بعد از اینکه میرحسین آمد خارجی ها پیغام فرستادند و با او برخورد کردند و شروع کردند نقد کردن او. اما آقای خاتمی که رفت بلافاصله اینها را با هم منسجم کرد. یک جلسه را من بگویم. ایشان رفت پیش ملک عبداله؛ این چون خیلی خباثت آمیز است، من دوست دارم، می گویم همه جا و ابایی هم ندارم. مستند قطعی هم داریم. می رود خدمت آقای ملک عبداله در باغ خصوصی ایشان. خودش می گوید من دو زانو نشستم. ملک عبداله میگوید تو به چه حقی از انتخابات کنار رفتی . تو مگر آدم خودتی. تو مربوط به خاورمیانه ای . ما اگر تو بودی ما در خاورمیانه مشکل نداشتیم . باتو و هاشمی ما در خاورمیانه مشکلی نداشتیم. تو اگر می آمدی و پیروز می شدی ما مسائلمان را درخلیج فارس و منطقه حل می کردیم. چرا رفتی کنار. باید می ماندی و برای کشور کار می کردی. از این مسائل….. بعد ادامه می دهد برمی گردد به خاتمی می گوید جمهوری اسلامی به چه حقی در حمایت از مردم فلسطین با صهیونیست ها در گیر است. به چه حقی شما در لبنان و عراق و افغانستان دخالت می کنید. آیا خوب است ما اهل تسنن را در کشور شما علیه شما بشورانیم. بعد آقای خاتمی می گوید که شما جناب آقای شاه، خودتان را ناراحت نکنید .قلبتان ضعیف است آسیب می بیند. من به همین دلیل آمده ام به شما بگویم که درسته که من کنار رفته ام ولی میر حسین هم همان راه ما را می خواهد برود. آمده ام بگویم که شما از او حمایت کنید…… به چه قیمتی؟ به چه قیمتی؟ این همه ثمره خون شهدا که انقلاب اسلامی را به اینجا رسانده به چه میفروشی آنهم جلو یک شاه فاسد؟ من داشتم این را به آقا عزیز سردار جعفری می گفتم.. گفت از کجا داری؟ گذاشتم در گوشش گفتم حاج آقا گوش کن. .خودش گوش کرد. گفت لا اله الاالله .
خوب ببینید. همان موضوعی که خدمت شما عرض کردم. آقایان اینها می خواهند از انقلاب ایدئولوژی زدایی بکنند. از انقلاب یک انقلاب ماتیک مالیده درست کنند. یک مشت آقایانی که لباس مقدس روحانیت را برتن کرده اند و پاپیون هم زده اند، انقلاب را اینجوری می خواهند اداره کنند. روحانی پاپیون زده و انقلاب ماتیک به لبش مالیده. این را شما می خواهید درست کنید. یک انقلاب سکولارسیم، یک انقلاب استحاله شده شما دارید دنبال کنید. آقا به چه زبانی آدم بگوید که این همه ارتباطات خارجی آنها برای چیست. هی می گویند که اینها شبهه است چرا موضوع را بزرگ می کنید؟ کجا موضوع را بزرگ می کنیم. اینها مستندات نظام است. این حق مردم است که باید بدانند. بعد هی پیغام و پسغام می فرستند که این آقای مشفق را بگیرید، دهانش را ببندید. نگذارید حرف بزند. چرا حرف نزنیم؟ چرا نگوییم؟ آقا فرموده اند که باید روشنگری شود. باید بصیرت داده شود. آنوقت ملاحظه حال شما را بکنیم؟ مسائل زیاد است که اجازه بدهید بگذرم……
ببینید آقای هاشمی . پول هایی که اینها گرفته اند. آقای ابطحی می گوید برادرها که من مامور شدم که برای گفت و گوی تمدن ها بروم از رهبری پول بگیرم . ایشان هم کمک بکند. آقای خاتمی گفت نه نه نه نروید آنجا چون اگر بروید ایشان یک نماینده ولایت فقیه در گفت و گوی تمدن ها می گذارد و کار ازدست ما در می آید. ( خنده حضار) خوب می روند آنجا. ابطحی خودش اعتراف می کند و می گوید من چندشم می شود که با چه ذلتی از این کشورهای عربی پول می گرفتیم . می گوید الان هم رویم نمی شود بگویم که چقدر فروختند اینها جمهوری اسلامی را پیش شاه های عرب. ۵۰۰ هزار یورو، ۳۰۰ هزار یورو، ۲۰۰ هزار یورو، ۱۰۰ هزار یورو ، همین جوری همینجور پول به اینها داده اند. شاه امارات، سروته امارات چقدر است. شاه امارات میگوید که ما بررسی می کنیم و بعدا جواب می دهیم. ابطحی و خاتمی می آیند ایران. یک نفر زنگ می زند که شاه شیخ زاید می گوید اگر پول می خواهید باید بیایید در مراکز استراتژیک ما هر سخنرانی که ما می گوییم بکنید تا برای هر سخنرانی صد هزار یورو بدهیم. خطاب به حضار: حاج آقا شما تا بحال صد هزار یورو گرفته اید ( خنده حضار) پاکت های اینها صد هزار یورو دویست هزار یورو و پانصدهزار یورو است. بعد ابطحی میگوید که در جلسه ای که گزارش پول هایی که از عرب ها را می گرفتم می دادم، صادق خرازی درآمد گفت بابا این که پولی نیست. بیا ببین ما چقدر پول از این غربی ها گرفته ایم. پول هاست که دارد می آید و این چنین هزینه می شود. آن پول های که مصوب می شود در کنگره آمریکا چه جوری پخش می شود؟ یکی این است و ده ها مدل دیگر.
بی بی سی را اینها راه انداختند. آقایان بگذارید بگویم. برای بی بی سی آدم هایی که می خواستند بروند بی بی سی فارسی را راه بیندازند، تیم آقای خاتمی اینها را شناسایی کرد، دو تا سه تا جلسه با خاتمی داشتند و رهنمود گرفتند و از زیر قرآنی که آقای خاتمی قبول ندارد رد کردند و رفتند آنجا بی بی سی را علیه جمهوری اسلامی راه انداختند. شما بی بی سی فارسی را گوش بکنید. همین آقای خاتمی فرستاد آنها را رفتند آنجا.

ما به ابطحی درآمدیم گفتیم آقای ابطحی. حال شما می دانید. یادتان هست زمانی که آقای خاتمی مسئول بود. با آقای ابطحی در دوران دوم خرداد رسانه ها برخورد کردند به آقای خاتمی گفتند که آقای ابطحی را بگذار کنار، به دلیل مسائل فسادی که داشت.
آقای ابطحی همان وقت به عنوان رئیس دفتر یک مصاحبه کرد و گفت که مگر خاتمی مرا آورده که مرا بردارد. یادتان هست شما؟ ما گفتیم عجب پررو است این آقا. جالب است که به شما بگویم که امروز توی بررسی هایی که بدست آمده؛ ( مشفق چیزی را به حضار نشان می دهد.) این را آقای حسین درخشان جاسوسی که یک سال است دستگیر شده برای ما کشیده ابطحی را ایشان وصل کرده به سرویس های اطلاعاتی دشمن و اولی آقای خاتمی زیر مجموعه آقای ابطحی است. مستنداتش را خدمت آقا فرستادیم. ببینید آقایان آقای ابطحی گفت که مگر خاتمی من را آورده که حالا بردارد. ما گفتیم عجب پر رو است. حالا که بررسی ها به عمل آمده آقای حسین درخشان یک سال است در زندان هاست. دشمن هم قبول کرده که ایشان جاسوس است. شبکه خودش را برای ما کشیده یکی از شبکه ها را کشیده وصل کرده به ابطحی می گوید من خودم او را وصل کردم به سرویس های اطلاعاتی دشمن و ایشان بیش از سی جلسه با آنها داشته است. بعد آقای خاتمی و چند نفر دیگر زیر مجموعه های آقای ابطحی هستند در ارتباط با خارج در رابطه با مسائل اطلاعاتی. در ارتباط با مسائل اخلاق هم به ابطحی گفتیم تو که اینقدر مسائل اخلاقی داری چرا خاتمی با تو برخورد نکرد؟ درآمد گفت آخه خودش وضعش بدتر از منه . شما دست دادن هاش را ببینید. حالا اینها فراوانه.
درمورد هاشمی برادرها، این هرم می رسد به ایشان. تعارف هم نداریم. ببینید برادرها آقای هاشمی سه تا استراتژی را یکی پس از دیگری اجرا کردکه من استراتژی های را فقط اسمشان را می آورم. چون درباره این سه استراتژی من یک سخنرانی سه ساعته قبل از انتخابات برج ۷ سال پیش ( مهر ۸۷) دارم. همین الان پاورپوینتش را هم اینجا دارم. وقت نیست که توضیح بدهم. برج هفت پارسال ما آقای هاشمی را کشف کردیم که می خواهد چه کار بکند. استراتژی ها درست شد. شروع شد و ما هی پازل را کامل کردیم. ایشان با آقای خاتمی میانه خوبی ندارد. می دانید شما. چون هر بلای سر ایشان درآمد در دوران هشت سال آقای خاتمی درآمد. عالیجناب سرخپوش را برایش نوشتند. هشت سال دوران مسئولیتش را زیر سوال بردند. با احمدی نژاد هم که میانه ای ندارد. پس نه خاتمی نه احمدی نژاد استراتژی اول آقای هاشمی بود. کسی باید باشد که من می خواهم. فرمانبری باید از من باشد. نه یک کسی بیاد مثل خاتمی که آن اتاق فکری که به شما گفتم هدایتش کند. نه یک کسی مثل احمدی نژاد که ( با خنده ) که خودش کار خودش را می کند. متوجه شدید؟ ببینید آقای هاشمی دنبال این قدرته است. یک کسی باید بیاید که از من فرمان ببرد. بلند شدند رفتند خدمت آقا، طرح دولت صالح را مطرح کردند. دولت راست صالح. استراتژی اول آقای هاشمی: نه خاتمی نه احمدی نژاد، دولت راست صالح. به آقا گفتند که آقا شما جلوی احمدی نژاد را بگیر من هم جلو خاتمی را می گیرم . با چماق خاتمی می خواستند آقا را بترسانند و احمدی نژاد را بزنند. شما جلو احمدی نژاد را بگیر من هم جلو خاتمی را می گیرم. یک دولتی این وسط تشکیل شود و برود جلو. کاندید هم آقای ناطق نوری و آقای حسن روحانی را معرفی می کند که از این صندوق اینها بیایند بیرون. آقا می گویند که خیر خاتمی خواهد آمد. خاتمی خواهد آمد. خاتمی خواهد آمد. یعنی شما جلو خاتمی را نمی توانید بگیرید. بعد می گویند که هر چیزی که مردم پای صندوق ها انجام دادند همان برای ما ملاک است. این آقایان که دم از دموکراسی و هی به ولایت و آقا یورش می برند، همین آقایان کسانی بودند که هشت ریاست جمهوری آنها که تمام شد، تمام توانشان را گذاشتند که دست ببرند تو قانون اساسی و یک دور دیگر بتوانند بمانند. یادتان هست که شما. همین آقایان گفتند که باید کاری بکنند که چیزی که می خواهند از صندوق ها بیاید بیرون. لا اله الا الله . وقت نیست من بگویم بعضی از این آقایان بلند شدند رفتند جلسه با آقا گذاشتند و درآمدند گفتند که این کاری که شما می کنید دیکتاتوری است. آقا درآمدندگفتند: ان کسانی می خواهند دیکتاتوری انجام دهندکه می خواهند کسانی که خودشان می خواهند از صندوق بیاورند بیرون که من بارها جلوشان را گرفته ام و گفته ام بگذارید مردم به هرکس رای می دهند همان بیاید بیرون. من دیکتاتورم؟ این استراتژی اول را آقا نپذیرفت و شکست خورد. استراتژی دوم ایشان این شد که حالا که ایشان پای احمدی نژاد می ایستند من هم پای خاتمی می ایستم. استراتژی شد نه احمدی نژاد، بله خاتمی . با این طیف نه به احمدی نژاد ایشان دارد کار می کند. گوش کنید. استراتژی دولت شد استراتژی دولت وحدت ملی. آقایان شما نخبه هستید. متوجه اتفاق توی کشور باشید. دولت وحدت ملی که مطرح شد از زبان این آقایان مال آقای هاشمیه. شروع کردن یک عملیات روانی سنگینی توی کشور شروع کردند که به مردم بگویند مردم کشور دارد از هم می پاشد. این وضع اجتماع است؛ این وضع اقتصاد است؛ این وضع دشمن توی مرزهاست؛ چه و چه شده. یادتان هست آنقدر فضا را سنگین کردند که بعد بیایند به مردم بگویند که مردم این فضایی که شما می بینید نیاز به یک دولت وحدت ملی دارد. یعنی یک نفری باید بیاید که چپ و راست و مذهبی و ملی مذهبی و … همه را دستشان را بگذارد توی دست هم تا کشور را نجات دهیم. آقا کشور فروریخت. آنقدر عملیات روانی اینها موثر بود که مردم هم نگران شده بودند. نسبت به دولت اصول گرا، به آقا انتقاد می کردند. همه مانده بودند که آقا چه خبر است چه دارد می شود؟ کار اینها بود. گام به گام رصد می کردند و عملیات روانی انجام می داند. امشب تصمیم می گرفتند فردا در تمام مطبوعات شروع می کردند. می دیدم اینها را. درآمدند گفتند دولت وحدت ملی. ملت ما باید وحدت داشته باشیم کشور را نجات بدهیم. آقای لاریجانی را صدا کردند که تو باید استارتش را بزنی. آقای لاریجانی رفت مجلس، جشن مجلس سی سالگی برپا کرد. یادتان هست شما. چپ و راست و ملی مذهبی همه را آورد توی جلسه . یادتان هست شما. ملی مذهبی ها هم آمدند توی جلسه. تریبون را در اختیار اینها گذاشت. هر حرف مربوط و نا مربوط و هر سیاه نمایی بود در مجلس انجام دادند. آقای احمدی نژاد اگر یادتان باشد نرفت. بعد آقا پیغام فرستاد؛ از طریق آقای شاهرودی به لاریجانی. به آقای شاهرودی گفت برو به این آقای لاریجانی بگو که این چه جلسه بی ربطی بود که یک صحبت های بی ربط شد و یک مشت آدم های بی ربط آمدند آنجا صحبت کردند. هزینه هم که توی این جلسه شده شبه ناک است. آقای شاهرودی می آید به آقای لاریجانی می گوید و آقای لاریجانی سه روز تب می کند و نیامد مجلس. چند روز بعد هم آقا مستقیم به خود آقای لاریجانی گفت. بعد مطبوعات هم شروع کردند که آقا این طرح طرح خیانت است و فلان حرف دروغ است. این هم شکست خورد. استراتژی سوم این شد که حالا که استراتژی دوم هم نشد نباید بگذاریم اصولگراها با یک کاندیدا بیایند. باید با چند کاندید بیایند. باید رای احمدی نژاد را خرد کنیم. بیاید تو اصول گرا صف اصولگرا را باید بشکنیم. مفصل جلسه گذاشتند که باید توی صف اصول گرا ها انشقاق ایجاد کنیم. به هر قیمتی شده اقای احمدی نژاد نباید بیاید. استراتژی سوم شد دولت ائتلاف. دولت ائتلاف یادتان هست شم که آقای محسن رضایی مطرح کرد. محسن رضایی مال اینهاست. گفتند ملت این آقای احمدی نژاد نتوانسته کار کند. این اصول گرا ها همه از هم پاشیده اند. احزاب جدا شده اند. احمدی نژاد یک حلقه کوچک دور خودش درست کرده و بقیه را راه نمی دهد ما در اصول گرا ها باید یک ائتلافی بین اصول گرا ها شکل بدهیم روی یک نفری که همه اصول گرا ها قبولش دارند. الان بعضی از اصول گرا ها نه های به احمدی نژاد هستند که به شما می گویم. نه به احمدی نژآد در داخل در خارج . در اپوزیسیون. در اصلاح طلبان و نه به احمدی نژاد در اصول گراها. حالا آنها به خاطر برخورد با نظام و اینها به خاطر قربه الی الله. این ها را آقای هاشمی خوب دیده اینها را دارد مدیریت می کند. می گوید حالا که آن نشد این نه های به احمدی نژآد در اصول گرا ها باید با هم ائتلاف کنند، باید متحدشان بکنیم روی یک کسی غیر از احمدی نژاد. می آیند سراغ آقای لاریجانی. آقای لاریجانی تو بیا. آقای لاریجانی درآمد گفت….. حالا بگم….ما به او گفتیم که آقای لاریجانی اگر تو بخواهی بیایی…. تو الان رئیس مجلسی. تو در مقابل احمدی نژاد رای نمی آوری. تو یک مهره اصولگرایی هستی. در آینده اصولگرایان می خواهند روی تو حساب بکنند. این آقای هاشمی با یک تیر دو تا نشان می زند. هم احمدی نژاد را خرد می کند و هم تو را به عنوان یک مهره اصول گرایی پیش از موعد می سوزاند. فکر کرد ما داریم تحریک می کنیم مستندات را به او دادیم که اصلا یکی از برنامه های اینها این است که مهره های اصول گرا ها را قبل از موعد مقرر یکی پس از دیگری بسوزانند. آقا می خواهند مهره سوزی کنند. این کار را هم کردند . البته جز زدند ولی جزغاله نتوانستند بکنند. آقای لاریجانی پذیرفت و رفت کنار. بعدرفتند سراغ قالیباف . قالیباف هم رفت ستادهایش را تشکیل داد. که مفصل است . بعد یک سخنرانی کرد که من یک آدم تکلیف مداری هستم. آقا هم به قالیباف گفت که شنیده ام گفته ای که آدم تکلیف مداری هستی. من به شما بگویم که شما هیچ تکلیفی نداری. ایشان هم رفت ستادهایش را تعطیل کرد و متاسفانه ۱۳ ستادش را گذاشت در اختیار آقای محسن رضایی و ۲۳ ستادش گذاشت در اختیار آقای میر حسین موسوی. چرا؟ حالا مفصل است. اصلا موضوع ایشان یک موضوع مفصلی است. بعد رفتند سراغ آقای محسن رضایی. آقای محسن رضایی پذیرفت. وقتی آقای محسن رضایی پذیرفت آقای هاشمی در آمد گفت که ما که می دانیم این که رای نمی آورد ولی ۲یا ۳ رای هم از احمدی نژاد کم کنیم خودش دوسه میلیون است. این چیزی بود که آقای هاشمی دنبال می کرد. و مدیریت مقام معظم رهبری نه تنها در این حوزه بلکه در همه حوزه های انتخابات واقعا هوشمندانه بود. هوشمندانه اداره کردند و گرنه اینها عجیب برنامه ریزی کرده بودند برای این کارها.
( در پاسخ به سوالی درباره مراجع): ببینید آقایان مراجع هم مانند بقیه تحت تاثیر عملیات روانی سنگینی که درست شد قرار گرفتند ولی ما خدمت هرکدام که رسیدیم توضیح دادیم موضوع کاملا جا افتاد. اما ببینید برادرها بالاخره نفوذ هست. آقا زاده ها اثرگذارند. اینها را باید انشاءاله به سمتی ببریم که توجیه بکنیم که مسئله حل شود.
در ارتباط با محاکمه سران چون سوال است من یک نکته بگویم: ببینید عرض کردم که با بزرگان اینها برخورد کار محاکمه ای کار درستی نیست. در مورد آقای کروبی همین چند وقت پیش که در دانشگاه ها نتوانستند شلوغ کنند گفتند که یک ملاتی آماده کنیم و می دهیم به کروبی . این ساده است و مطرح می کند؛ آستانه تحمل نظام می آید پایین؛ می رود او را دستگیرش می کند و برخورد می کند. وقتی که دستگیر شد، دستگیری هر کدام از اینها را ما می کنیم ملات اغتشاشات آینده. با دستگیری برادران کار درست نمی شود. آقا فرمودند که بصیرت ها را بالا ببرید و بگذارید خود مردم برای اینها کیفر خواست بنویسند. یک صلواتی ختم کنید.

0 نظرات: