جنگ رواني چيست؟
جنگ رواني يکي از پيش پا افتاده ترين اصول زندگي بشر بر روي کره زمين است و اصولا" راز بقاي او علاوه بر جنگ کلاسيک و فيزيکي, جنگ رواني نيز بوده است ولي در چند دهه اخير که رسانهها و اطلاعات رشد بسيار زيادي کرده اند و به قولي، انفجار اطلاعات رخ داده است، ديگر جنگ رواني يک امر عادي و پيش پا افتاده براي بقاء محسوب نميشود، بلکه نبردي است براي تسلط بر افکار و اذهان حال اين نبرد ميتواند براي برتري بر يک کليت باشد و يا ميتواند تنها براي قبولاندن چيزي جزئي در ذهن مردم باشد. بعد از گذرهاي اخير در جهان و الاخصوص بعد از جنگ جهاني دوم، دکترين هاي مختلفي براي ايجاد جنگ رواني و به چالش کشيدن اذهان به وجود آمد. از سخنراني هاي مهيج هيتلر در مقابل سپاهيانش که به نوعي هيجان گرايي نازيستي منجر ميشد بگيريد تا پيام هاي کوتاه و به ظاهر بي اهميتي که هر روزه از تلويزون هاي ملي و جهاني پخش ميشوند و به ترتيبي خاص افکار و سياست ها را جهتگيري شده، به مردم تحويل ميدهند. نقش مخاطب در باور کردن و يا نکردن اين فوران هاي اطلاعاتي زياد مورد اهميت نيست، زيرا به هر ترتيب که شده اين اطلاعات جهتگيري شده به خُرد مخاطب (چه قبول فردي و چه قبول اجتماعي) داده ميشوند. يکي از اصول اساسي جنگ رواني جهل مخاطب است، زيرا مخاطب جاهل هيچ گاه به دنبال يافتن حقيقت نميرود و يا اگر به حقيقت هم بر حسب اتفاق برخورد بکند، آنچه را که از قبل در ذهنش فرو کرده اند را قبول ميکند تا حقيقتي بيروني و ملموس تر. مهمترين جنبه جنگ رواني, شکل دادن به نگرش هاي عمومي ملت است حال اين جنگ رواني ممکن است از طريق رسانهها و به صورت شعار نمود يابد و يا به صورتي عملي تر به صورت قتل و ارعاب.
در کل جنگ رواني به آن چيزي گفته مي شود که شما را از هدف اصلي باز دارد يا توي دل شما را خالي کند. مثلا به خود بگوييد: «اي بابا نکنه من دارم اشتباه مي کنم» و از اين جور حرف ها.
و بدين ترتيب شمايي که در ميدان جنگ واقعي عرصه را خالي نمي کرديد ممکن است با يک خبري که کاملا کذب و دروغ محض است يا بيش از حد اغراق آميز و بدور از واقعيت است گمراه شده و دست از رسيدن به هدفي که به دنبال آن بوده ايد برداريد.
اصولا تنها ابزاري که در جنگ رواني به کار مي رود رسانه است. حال اين رسانه هر چه مخاطب بيشتري داشته باشد ابعاد اين جنگ رواني هم بزرگتر مي شود.
رسانه هايي نظير: تلويزيون، راديو، روزنامه ها، مجلات، هفته نامه ها، سايت هاي اينترنتي و ...
هيچ تا بحال فکر کرده ايد چرا اينقدر صدا و سيماي حکومت خون اينقدر اراجيف تحويل جامعه مي دهد؟
پاسخش بسيار ساده است. رخنه به درون افراد جاهل. يک لشگر 10000 نفري از آدم هاي احمق و نادان که با افکار پوچ حکومت غني سازي شده باشند مي توانند به نيرويي بسيار تخريب گر در راستاي اهداف شوم رژيم تبديل شوند.
«جنگ رواني يعني نبرد و نزاعي براي دستيابي به افكار مردم و اراده آنها»
اهداف جنگ رواني عبارت است از:
1- از بين بردن اميد مخاطبان و يا جناح مقابل
2- ايجاد بياعتمادي نسبت به رهبران جناح مقابل
3- ايجاد شكاف در بين جامعه مخاطب
جنگ رواني در واقع نبرد عليه عقل افراد است نه نبرد براي در بند كشيدن ساختار فيزيكي افراد.
نمونه اي از جنگ رواني حکومت خون در صدا و سيماي کثيف اسلامي
يک نمونه از جنگ رواني را مي توان در ماجراي کشته شدن جاودان شهيد راه آزادي «ندا آقا سلطان» در صدا و سيما و رسانه هاي اينترنتي رژيم مشاهده کرد. پس از اينکه 40 ثانيه از آخرين لحظات زندگي ندا که خون به طرز وحشتناکي صورت اين دختر را ميپوشاند در کليه رسانه هاي مهم دنيا پخش شد، موج تنفر بسيار زيادي در کليه کشورهاي جهان بر عليه خشونت هاي بکار رفته در ايران ايجاد مي شود به طوري که صحنه جان باختن ندا در مقابل دوربين يک عابر پياده تبديل به يکي از 10 سمبل آزادي در جهان مي شود:
حال ببينيم حکومت کثيف اسلامي براي انحراف افکار عمومي و پاک نشان دادن ظاهري خود از اين جنايت، چگونه اين ماجرا را پوشش مي دهد:
روزنامه سپاه: بي بي سي به اوباش پول داد تا ندا را بکشند.
خبرگزاري دولتي ايرنا: تک تيرانداز منافقين ندا را کشتند.
احمد خاتمي امام جمعه تهران: خود اغتشاشگران ندا را کشتند.
سفير ايران در مکزيک: سازمان سيا ندا را کشت.
به اين مي گويند عمليات جنگ رواني. يعني اينطور وانمود کنند که: من نبودم، دستم بود، تقصير آستينم بود!
لابد عده اي جاهل احمق هم باور مي کنند که راست ميگه... نکنه کار خارجي ها بود... نکنه مردم براي مظلوم نمايي ندا را کشتند! و باورهاي جاهلانه ديگر.
اما لحظه اصابت تير به سينه نداي جاويدان ايران زمين، افرادي که در صحنه بودند ضارب او را دستگير مي کنند و پس از برداشتن کارت شناسايي او وي را آزاد مي کنند. پس از مدتي کارت شناسايي ضارب از طريق اينترنت منتشر و به تاييد افراد حاضر در محل حادثه از جمله يک پزشک به نام "آرش حجازي" -که در عکس بالا نفر سمت چپي با پيراهن سفيد و شلوار لي مي باشد- مي رسد. و بدين ترتيب به شهادت افراد حاضر در محل حادثه "عباس کارگر جاويد" کارمند وزارت کشور و عضو هيات رزمندگان غرب تهران، قاتل ندا بوده است:
«آرش حجازي» در وبلاگش اين چنين مي نويسد:
"امروز تصوير دو کارت در اينترنت منتشر شد که به ضارب ندا آقاسلطان نسبت داده شده است. در اينجا تاييد مي کنم که تصوير فردي که در اين کارت قرار دارد، کاملا با مشخصاتي که من از فردي در ذهن دارم که مردم دقايقي بعد از مضروب شدن ندا گرفتند، و فرياد مي زد: "نمي خواستم بکشمش"، تطبيق مي کند. البته در آن روز ريشش را زده بود، ولي سبيلش را داشت. اما براي اينکه صد در صد مطمئن بشويم و احيانا فرد بي گناهي در مظان اتهام قرار نگيرد، لازم است نشانه ديگري را هم روي اين فرد بررسي کنيم. از آنجا که مردم بعد از اينکه ضارب را گرفتند، پيراهنش را از تنش بيرون آوردند، بر پشت ضارب چند داغ زخم قديمي ديدم. اين داغ ها شبيه جاي زخمي بود که در اثر بُرش با شي تيز ايجاد مي شود..."
و بدين ترتيب رکورد تاريخ وقاحت توسط حکومت دروغ پرور و بي شرف و بي شرم و حيا شکسته مي شود!
(در ماجراي انکار قتل و تجاوز به "ترانه موسوي" از سوي صدا و سيما نيز باز شاهد چنين دغل بازي بوديم.)
روشهاي انجام عمليات جنگ رواني
حکومت کثيف از روشهاي متفاوتي در جنگ رواني استفاده ميکند که مهمترين آنها عبارتند از:
1- شايعه؛
شايعه، ادعاي مشخصي است که جهت برانگيختن باور مخاطبين به کار ميرود و دهان به دهان از فردي به فرد ديگر منتقل ميگردد و فاقد هر گونه سند و مدرک مطمئن ميباشد. اهداف ايجاد شايعه عبارتند از:
الف) ايجاد بدبيني نسبت به جنبش و افراد شرکت کننده در آن، که ميتواند آثار نامطلوبي را در پي داشته باشد.
ب) افزايش نگراني و اضطراب در مردم.
ج) ترور شخصيت و لکهدار کردن قداست ارزشها، شهيدان و مردم شرکت کننده در تظاهرات ها.
د) ايجاد فضاي ناسالم اجتماعي.
و) ايجاد تفرقه در ميان مردم سبز، براي از بين بردن وحدت و يگانگي که پيروزي هر ملتي تنها در سايه آن تحقق خواهد يافت. نکته مهم ديگر اينکه در شايعهسازي، حکومت حتما در پي نتيجه از آن نخواهد بود؛ زيرا که با ايجاد شايعه، افکار را به سمت مسائل غيرضروري سوق ميدهند.
2- تحريف واقعيات؛
تحريف واقعيات نيز يکي از روشهايي است که حکومت در آن سعي ميکند اذهان عمومي را از حق به باطل منحرف کرده، تا باعث شوند مسائل، طور ديگري جلوه داده شوند و به عبارتي، باعث شوند تا مردم از پيامها و جريانات به گونهاي برداشت نمايند که حکومت ميخواهد و اين نکته مهمي است که روشهاي ديگر، اغلب براي همين هدف به کار برده ميشوند.
3- اغراق و مبالغه؛
اين روش ساده و در عين حال کارآ، در جنگ رواني به دو طريق مورد استفاده قرار ميگيرد؛ حکومت، نقاط ضعف يا کمبودها و مشکلات موجود در طرف مقابل را بيش از اندازه بزرگ جلوه داده، بر آن تأکيد ميکند؛ تا بر نگراني مردم بيفزايد و ديگر اينکه موارد مثبتي را که خود دارد را به جامعه ارزاني داشته، آنها را در اذهان عمومي بزرگ جلوه داده تا از اين طريق، افراد را به خود جذب کند. اين دو حرکت، هميشه در کنار هم به کار مي رود.
4- تفرقه؛
از آنجايي که وحدت و يگانگي، عامل اصلي در موفقيت هر ملت آزاده اي است، تفرقه نيز بر عکس آن عامل اصلي ذلت و بدبختي هر ملتي است. اين روش، تقريبا نتيجه تمام روشهايي است که حکومت در جنگ رواني به کار ميبرد و در حقيقت، حکوکت کثيف در به راه انداختن جنگ رواني، در پي ايجاد تفرقه ميان گروه هاي مختلف مردم ميباشد؛ تا از اين طريق، بتواند به منافع خود دست يابد.
5- فريب؛
در اين روش، حکومت سعي ميکند تا مخاطب مورد نظر را به سمت يک فضاي ذهني متفاوت با واقعيات سوق دهد و اين عمل، يعني فريب يا دروغ بزرگ، بايد به گونهاي ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هيچ مقاومتي وارد آن شوند و القائاتي را که ميشود، بپذيرند. بنابراين، حکومت سعي ميکند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتيجه مورد انتظار خويش برساند.
وظيفه ما براي مقابله با جنگ رواني حکومت چيست؟
بهترين روش اين است که اول خودمان را نجات دهيم و بعد ديگران را. بدين ترتيب به هيچ عنوان در مواقع حساس و تاريخ ساز، به خبرهايي که از طريق منابع خبري حکومتي يا سرسپردگان آنها منتشر مي شوند توجه نکنيد. مخصوصا در مواقع سرنوشت ساز و حساس مبارزات. و سپس اطرافيانتان را هم از اين موضوع آگاه کنيد که اين خبري که الان روحيه شما را تضعيف کرده است يک خبر کاملا کذب مي باشد براي در هم شکستن صفوف يکپارچه مبارزين.
توجه داشته باشيد براي مقابله با جنگ رواني حکومت، به موارد زير اصلا توجه نکنيد:
1- اخباري که از راديو و تلوزيون حکومتي پخش مي شود.
2- اخباري که از خبرگزاري هاي دولتي ايسنا، ايرنا، فارس نيوز، مهر نيوز و ... منتشر مي شود.
3- اخباري که از طريق سايت هاي اينترنتي خبري-تحليلي حکومتي نظير: رجا نيوز، تابناک، الف، عصر ايران، جهان نيوز و ... منتشر مي شود.
4- اخباري که از دهان عوامل رژيم نظير بسيجي ها، سپاهي ها و اطلاعاتي ها و ... مستقيما مي شنويد.
موارد بالا را به هيچ عنوان جدي نگرفته و هراسي در دل خود بابت شنيدن اين اخبار راه ندهيد و راههاي مقابله با اثرات بعضا مخرب اين ياوه گويي ها را پيدا کنيد و به مقابله با آنها در سطح جامعه بشتابيد.
- حتي در روزهاي پس از کودتاي ننگين 22 خرداد خبرگزاري ريانووستي دولت روسيه نيز به کمک رژيم آمد و اخبار کاملا کذبي را براي تضعيف روحيه مبارزين منتشر کرد.
بنابراين وظيفه ما فرماندهان سبز مي باشد که اثرات اين جنگ هاي رواني-رسانه اي را در ميان مردمان خنثي کنيم و ستمگران را در رسيدن به اهداف پليدشان ناکام کنيم.
0 نظرات:
ارسال یک نظر